حسين سناپور: سينماگران بعد از انقلاب شناخت خوبي از داستان ندارند حساسيتهاي مميزي كتاب بيشتر از آن چيزي شده است كه در يكي دو سال پيش بود
ادبيات و سينما در ايران بعد از انقلاب رابطه خوبي نداشتهاند.
حسين سناپور - داستاننويس - با بيان اين مطلب به خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران، گفت: بعد از انقلاب در مواقعي هم كه ارتباطي بين سينما و ادبيات بوده، يا براساس سوء تفاهم بوده و مشكلساز شده يا صرفاً دلايل مادي داشته است.
وي درباره گرايش داستاننويسان به فيلمنامهنويسي متذكر شد: خيلي از داستاننويسان فيلمنامه نوشتند يا فيلمهايي براساس طرحها و داستانهاي آنان ساخته شده؛ منتها اسمي از آنان در تيتراژ فيلمها ديده نميشود كه اين هم معمولاً خواسته خود آنان است؛ چون فيلمها معمولاً چنان ارزشي ندارند كه چيزي به اعتبار داستاننويسان اضافه شود.
سناپور افزود: نويسندههاي شناختهشدهاي فيلمنامه يا طرح فيلمنامه نوشتهاند؛ اما معمولاً فقط به دلايل مادي اين كار را كردهاند و اصلاً اعتبار هنري فيلمها مورد توجهشان نبوده است.
وي با برعكس توصيف كردن اين روند در قبل از پيروزي انقلاب يادآور شد: پيش از انقلاب فيلمسازاني چون داريوش مهرجويي، ناصر تقوايي يا بهمن فرمانآرا به ادبيات توجه داشتند و براساس برخي داستانهاي خوب فيلم ساختند.
نويسنده “نيمه غايب” ادامه داد: آن فيلمسازها ادبيات را ميشناختند و استفاده درستي از آن ميكردند؛ اما فيلمسازان بعد از انقلاب كه به سراغ داستاننويسان رفتند، خود شخصاً داستان را نميشناختند و درنتيجه اگر هم همكارياي بوده، نتيجه موفقيتآميز نبوده است.
وي همچنين خاطرنشان كرد: بعد از انقلاب اغلب فيلمسازهاي نامعتبر بودند كه به سراغ داستاننويسان رفتند؛ معتبرها معمولاً به سمت داستانهاي ايراني نرفتند يا اصلاً ترجيح دادند فيلمساز مؤلف باشند. حال چه به دلايل مادي، چه به اين دليل كه خود صاحب اثر شناخته شوند.
سناپور ضرري را كه از نبود رابطه خوب بين سينما و ادبيات حاصل ميشود بيشتر متوجه سينما دانست و گفت: سينما شايد فقط يك مقدار ميتوانست به شهرت و استفادههاي مادي ادبيات كمك رساند، نه به جنبههاي كيفي آن.
حسين سناپور سپس درباره تأثيرگذاري سينما بر ادبيات و تكنيكهاي داستاننويسي گفت: سينما نشان داد كه قصهگوي خوبي است و از جهاتي حتا ميتواند بهتر از ادبيات روايت كند. به همين دليل جذابيتهايش بيشتر شد. اما نويسندگان بهتر ديدند كه سراغ آن تكنيكهاي روايي بروند كه از دسترس سينما دورتر است و سينما در انجام آنها ضعف دارد. درنتيجه شيوههايي مانند جريان سيال ذهن مورد توجه قرار گرفت كه خيلي كمتر و ديرتر در سينما استفاده شد.
نويسنده رمان “ويران ميآيي” با بيان اينكه بخشي از تأثير سينما بر ادبيات صلبي بوده است، عنوان كرد: براي مثال هوشنگ گلشيري معتقد بود دليلي ندارد داستاننويس به تكنيكهايي بپردازد كه سينما بهتر ميتواند آنها را به كار بگيرد.
وي درباره ديگر تأثيرهاي سينما گفت: بعد از رايج شدن سينما، مونتاژ موازي كه همزمان پيش بردن چند ماجرا با برشهاي خيلي كوتاهتر است، در داستاننويسي مورد استفاده قرار گرفت و تأثير خود را به خوبي نشان داد.
اين داستاننويس بيشترين تأثيرگذاري سينما بر ادبيات را در آمريكا و بعد در اروپا دانست و تصريح كرد: داستاننويسي ما از سينماي ايران تأثيري نگرفته؛ اما از سينماي دنيا هم تا حدي ميتوانسته متأثر شود كه آن هم تأثيرش شايد تنها روي داستاننويسان پيشرويي مانند گلشيري بارز است كه معتقدند آنچه را سينما ميتواند انجام دهد در داستاننويسي تكرار نكنيم.
سناپور كه 10 جستار داستاننويسي و مجموعه مقاله را زير چاپ دارد، در پايان يادآور شد: اغلب سينماگران بعد از انقلاب شناخت خوبي از داستان ندارند و از طرفي نويسندگان ما هم اغلب زبان سينما را نميشناسند، درنتيجه ارتباط و تأثيرگذاري زيادي بين اين دو قشر در كشور ما ديده نميشود.
به گزارش ايسنا، مجموعه داستان “باد در موهايم” سناپور با مميزي وزارت ارشاد مواجه شده و از او خواستهاند سه داستان از كتاب حذف شود كه درنتيجه نام كتاب هم كه براساس يكي از همين داستانهاست، تغيير خواهد كرد.
سناپور با بيان اين موضوع تأكيد كرد: حساسيتها خيلي بيشتر از آن چيزي شده كه در يكي دو سال پيش بود.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.

نظرات