/بيستمين سالگرد فتح غرورآفرين فاو در والفجر /8/ 10 تا 20 درصد فرهنگ جنگ منتقل شده است شرح عمليات در گفتوگو با سردار حاج محمد كوثري /2/
** ايسنا: آيا اين محدوديتها شامل بخش لجستيك هم ميشد؟
بله. يكي از محدوديتهايي كه بايد انجام ميشد، اين بود كه به راننده ميگفتيم بايد 30 تا 40 كيلومتر با چراغ خاموش حركت كنيد، آنها در ابتدا ترس داشتند، يادم نميرود آن زماني كه از پشت دوكوهه (همين جادهاي كه براي سد كرخه آسفالت شده است) به اين جاده كه ميرسيديم، به شهيد عباديان، مسوول لجستيك لشگر 27 محمد رسول الله (ص) تاكيد داشتيم كه بايد 30 تا40 كيلومتر را بايد با چراغ خاموش حركت كنيد و اين در حالي بود كه بايد تريلي، اتوبوس و خودروهاي كوچك هم با چراغ خاموش تردد ميكردند، اما هر چه بود شهيد عباديان ساعت 12 شب ستون را راه ميانداخت و براي انجام بهتر كار مثلا ميگفت: اگر رانندگان چراغ روشن كنند نمره منفي ميگيرند و بدين ترتيب رانندگان نيز عادت كردند و قرار بر اين شد كه از بين اهواز تا خرمشهر كه اردوگاه شهيد چمران را داشتيم، امكانات را از دو كوهه به اينجا و از اينجا به منطقه جنوب آبادان انتقال بدهيم.
شهيد حاج سيدرضا دستواره كه قائم مقام لشگر 27 بود، من كنارش مينشستم و خودروهاي ديگر پشت سر ما حركت ميكردند تا رانندگان ديگر فكر نكنند ما آنها را به مناطق خطرناك فرستادهايم، اما بعد از يكي دو بار رفت و آمد، خود رانندگان كارشان را انجام ميدادند و هر وقت ميرسيديم، امكانات فورا تخليه و استتار ميشدند تا روز روشن مورد شناسايي هواپيماهاي عراقي كه براي عكسبرداري بر روي منطقه پرواز ميكردند، قرار نگيرد و قبل از اذان صبح با همان چراغ خاموش بايد از منطقه خارج ميشديم، اما باز هم بچهها احساس خستگي نميكردند و در همان موقعيتها نماز شب هم ميخواندند و اين مهم باعث شد بچهها براي انجام كار دلگرمي داشته باشند و در كوتاهترين زمان، همه يگانها براي عمليات آماده شدند.
** ايسنا: چرا زمان آغاز عمليات والفجر هشت از شب 15 بهمن به 20 بهمن تغيير كرد؟
قرار بود عمليات والفجر 8 15 بهمن انجام شود، اما به يكباره تغيير كرد، از طرف ديگر بچهها فشار ميآوردند كه چرا عمليات نميشود و هرچند اعلام تاخير پنج روزه آغاز عمليات باعث ناراحتي نيروها شد، اما اين كار از روي حساب و كتاب انجام شده بود و علت تاخير هم آن دقيق شدن بر روي آب اروند بود، چون عبور از رودخانه به ويژه بحث پشتيباني نيروها ابهاماتي داشت كه بايد قبل آغاز عمليات برطرف ميشد.
شب 18 بهمن 64 بود، همه فرماندهان و مهندسين جهاد و سپاه و فرمانده يگانها جمع شدند و محسن رضايي فرمانده وقت سپاه در اين جمع گفت: فرض را بر اين بگيريم كه يگانها به ساحل دشمن رفته و و فاو را هم گرفتند، حالا نياز به پشتيباني دارند، چگونه بايد از آنها پشتيباني بكنيم؟ در اينجا بعد از صحبتهاي فراوان و نظرات مختلف ارائه شده، شهيد مهندس پورشريف از جهادسازندگي آذربايجان نظرات خوبي داد و ديگران هم نظر دادند.
** ايسنا: عمليات والفجر 8 دقيقا چه زماني آغاز شد و نيروهاي عمل كننده در چه وضعيتي قرار داشتند؟
دو شب بعد از اين جلسه، عمليات والفجر 8 ، 20 بهمن ماه 1364 با رمز مبارك «يا فاطمه الزهرا (س)» آغاز شد. غواصها به آب زدند، با وجود كمبود قايق، همه با هم همكاري ميكردند، دقيقا شب عمليات و بعد از ورود نيروها به آب اروند، باران گرفت، باران مثل شلاق بر روي آب اروند و روي درختان اصابت ميكرد و همين امر باعث ميشد حدود دو هزار و 500 غواص داخل آب اگر خطايي هم داشتند، نگهبانان عراقي به دليل محدوديت ديد نميتوانستند كاري انجام دهند، چون به هر حال بايد جايي قرار ميگرفتند كه حداقل خيس نشوند و بارش باران در اين موقعيت امداد غيبي محسوب ميشد.
بدين ترتيب با عبور غواصان و نيروها بدون درگيري، ساعت 10 شب كه براي آغاز درگيري پيشبيني شده بود، محقق شد. صبح همان شب، لشگر 25 كربلا و 17 عليبن ابيطالب (ع) درخواست كمك قايقي كردند و با وجود همه كمبودها، قايقها آماده و ارسال شدند و لشگرهاي 27 محمد رسولالله،« 8نجف»، «14 امام حسين (ع)» و «تيپ 44 قمربنيهاشم» هم در نوك پيكان درگيري قرار گرفتند تا پاتكهاي عراق را خنثي كنند.
** ايسنا: عراقيها در ساعتهاي اوليه عمليات چه وضعيتي داشتند؟
با اصل غافلگيري به كار گرفته شده، برخي عراقيها كه مقاومت را غيرممكن ديدند، در باتلاقها پا به فرار گذاشتند و به اين ترتيب هر يك از لشگرها جلوي دشمن صفآرايي ميكردند و نهايتا در كوتاهترين زمان لشگر ثارالله يكي از پايگاههاي موشكي و لشگر 27 محمد رسولالله (ص) دو پايگاه ديگر را به دست گرفتند و اهداف مشخص شده به تصرف درآمد.
**ايسنا: با توجه به وجود فاصله نسبتا زياد مناطق تصرف شده با سواحل اروند، براي پشتيباني مستمر نيروها چه اقداماتي انجام شده بود؟
براي اين منظور تعدادي از نيروها آموزشهاي اوليه را براي جبران برخي كمبودها ياد گرفته بودند، مثلا سلاحهاي عراقي به غنيمت گرفته شده توسط همين نيروها بر عليه خود عراقيها استفاده ميشد كه همين طور هم شد. مثلا كمپرسي و تريلي غنيمت گرفته شده را به كار گرفتيم تا فاصله 15 كيلومتري ساحل تا خط مقدم را پوشش پشتيباني كنند، چون در غير اين صورت مشكل ايجاد ميشد و حتي توپهاي ضدهوايي به غنيمت گرفته شده عليه دشمن به كار گرفته ميشد و مثل عملياتهاي ديگر نابود نميشدند.
همه اين كارها با وجوديكه خيلي سخت بود،اما نيروها آنقدر با صفا و علاقه كار ميكردند كه كاري بر زمين نميماند. درست است كه قايقهاي بزرگ نداشتيم، اما با همين وسايل كم امكانات مورد نياز نيروها جابجا ميشد.
** ايسنا: و روزهاي بعد از آغاز عمليات...
از صبح بعد همان شب آغاز عمليات، عراقيها مدام نيروهاي ما را زير آتش گرفته بودند و پاتكها هم شروع شد، آنها را خنثي كرديم، حملات هوايي و به همراه عمليات رواني هم شروع شد. مثلا با هواپيما و هليكوپتر اعلاميه پخش ميكردند كه ما همه پلهاي شما را زديم، مثلا ميگفتند: پل ايستگاه هفت و 12 را زديم و شما اگر تسليم شويد فلان امتيازات را به شما ميدهيم و غيره.
پاتكهاي سنگين عراق هر روز زيادتر ميشد و چون تمام پيشبينيها صورت گرفته بود، نيروهاي مهندسي پل متحرك ساختند، پلي كه دشمن روي آب چيزي نميديد، اما ما امكانات را با همين پل متحرك منتقل ميكرديم.
اين پلها به صورتي بود كه هواپيماهاي عراق وقتي عكس ميگرفتند چيزي عايدشان نميشد، در حالي كه با سيم بوكسلي كه اين طرف و آن طرف ساحل تعبيه شده بود، با تريلي و غيره امكانات را منتقل ميكردند. هر چند وقت ميگرفت، اما حسن آن مخفي ماندن از ديد دشمن بود.
به طور كلي عمليات فاو از يك زيبايي خاصي برخوردار بود؛ يعني فكر، فرماندهي و مديريت و بالاتر از همه، انگيزه الهي و ولايي، كار را پيش برد و نيروها با طمانينه كار را انجام ميدادند. عراق از هوا و زمين پاتك ميكرد و 71 شبانه روز جنگ و درگيري شديد جريان داشت.
برخي روزها شدت و نزديكي درگيري آنقدر زياد ميشد كه عراقيها حتي تا روي خاكريزها هم ميآمدند و جنگ تن به تن ميشد، اما بچهها مقاومت ميكردند. عراق به غير از بمبارانهاي شديد شيميايي و گلولههاي شيميايي كه در جادههاي امالقصر - فاو، بصره و جنگلهاي خرما، عمليات رواني ديگري هم انجام ميدادند، مثلا با هواپيماهاي غول پيكر، تيرآهن، در و پنجره اسقاطي را بر سر بچه ها تخليه ميكردند.
از طرف ديگر، وضعيت بسيار حساس شده بود و بلافاصله كه ما فاو را تصرف كرديم، سفير ايران در كويت به امير كويت گفته بود ما همسايه شديم كه امير كويت تعجب كرده بود.
عراقيها هم كه مدام با حفر كانال از طريق خورعبدالله ميخواستند ما را دور بزنند. كار خطرناكي بود، چون عراقيها زمين را ميكندند و جلو ميآمدند. در اين حال با پيشنهاد يكي از نيروها، از ابتكار پدران دو شهيد براي كندن كانال استفاده كنيم. چون آنجا بولدوزر به دليل باتلاقي بودن نميتوانست كار كند.
بالاخره طي 48 ساعت پدران دو شهيد به همراه 18 نفر ديگر شروع به كار كردند، آنها شب اول طوري كندند كه اگر در داخل كانالهاي كنده شده قرار ميگرفتيم، نميتوانستيم جلوي خود را ببينيم. در نتيجه پيشنهاد داديم كمي عمق كانال را كاهش دهند. آنها از شبهاي بعد با وجود گلولهباران منطقه مدام كار ميكردند و بدين ترتيب كار احداث كانال زودتر از عراق تمام شد و نفس راحتي كشيديم و همين كانال باعث شد از عراقيها در مقابل پاتكهايشان تلفات بگيريم.
31 فروردين سال 65 ، عراق آخرين پاتك خود را اجرا كرد و ما از طريق همين كانال احداث شده و موانع مين، آنها را نااميد كرديم و فهميدند كه جايي براي ماندن نيست و اينجا بايد از سردار شهيد «سعيد سليماني» مسوول عمليات و سردار شهيد سعيد مهتدي مسول اطلاعات لشگر 27 محمد رسولالله (ص)، اسدالله پازوكي، جعفر تهراني، جعفر جنگروي،( معاون دوم لشگر)، اصفهاني ( فرمانده گردان) و غيره ياد كنيم كه هر كدام اينها زحمات بسياري متحمل شدند.
** ايسنا: انجام عمليات والفجر 8 بر روي كاغذ حتي در نزد خوشبينترين فرماندهان جنگ هم قابل انجام نبود، چه عاملي باعث شد رزمندگان اسلام به اين مهم دست يابند؟
اين عمليات از يك طرف بسيار زيبا و از طرف ديگر بسيار سنگين بود. فرماندهي و مديريت آن زبانزد خاص و عام شد و اطاعتپذيري ايجاد شده، انگيزه الهي موجود در درون بچهها و در الگو قرار دادن عاشورا و امام حسين (ع) نهايتا اين عمليات را با صد در صد موفقيت به نتيجه رساند و تبديل به يك عمليات به يادماندني شد. مصداق اين ادعا اين است كه حتي ارتشهاي بزرگ دنيا هم در عبور از رودخانه مشكل دارند، اما در نهايت پل بعثت كه بر روي اروند احداث شد، توانايي ما را در كار مهندسي به دنيا نشان داد.
***عمليات والفجر 8 از بعد خارجي چه دستاورهايي نصيب كشورمان كرد؟
اين عمليات برگ زريني در تاريخ كشور به ثبت رساند. در بعد خارجي هم وحشتي در دل استكبار ايجاد كرد، چون خيال ميكردند ايران ديگر توان انجام عمليات را ندارد، چون آنها به زمين منطقه آشنا بودند و فهميده بودند ايران چه كار بزرگي انجام داده است و اين امر باعث شد كشورهاي منطقه نيز قدرت ايران را بيشتر درك كنند و اين را هم بفهمند كه ايران با آنها كاري ندارد، بلكه ميخواهد تجاوزگر را تنبيه كند و امكاناتي مثل ماهواره، هواپيماي آواكس و غيره دشمن نتوانست متوجه كار نيروهاي ايراني شود، هرچند اينها هم مزيتهايي دارند، اما آنها هم در حد خود ميتوانند موثر باشند، ولي با درايت و تدبير ميتوان اثرات اين تكنولوژي بسيار پيشرفته را خنثي كرد و اين كار در عمليات والفجر 8 به خوبي ثابت شد.
عمليات والفجر 8 با كمترين تلفات انجام شد، دشمن از نظر هوايي تلاش ميكرد به نيروهاي ايراني خسارت بزند، اما پدافند هوايي و هواپيماهاي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران حدود 70 فروند هواپيماي عراقي را ساقط كردند و تحقق اين مهم جز با انگيزه والا، اخلاص، صفا و صميميت، ابتكار و تدبير رزمندگان و فرماندهان ميسر نبود.
** ايسنا: به هر حال دوران دفاع مقدس با همه فراز و نشيبها به پايان رسيد و حالا اين سوال مطرح است كه تفكر رزمندگان كه برگرفته از تفكر حضرت امام خميني (ره) بود چقدر به نسل كنوني منتقل شده است؟
اين تفكر شايد صد درصد منتقل نشده است اما تا حدي صورت گرفته است؛ هرچند راضي نيستيم، اما با حرف نميشود، انتقال فرهنگ با عمل صالح فرماندهان و رزمندگان صورت ميگيرد، ما كه به آن صورت كه نتوانستيم اما شهادت بعضي از فرماندهان، مسئولان جنگ و جانبازان، بيشتر اثرگذار بوده است، چون انسان فداكار همواره مورد توجه مردم قرار دارد. البته تاكتيك جنگ شدنيتر است اما به نظر من 10 تا 20 درصد فرهنگ جنگ منتقل شده است و اگر كامل ميشد وضعيت به مراتب بهتر از اين بود. چون آنجا، گذشت، ايثار و فداكاري بسيار زياد بود و اگر كسي دنبال مسووليت ميرفت خودش نميرفت، بلكه واگذار ميشد؛ چون آنجا جز سختي، شهيد يا مجروح شدن نداشت.
آنجا در اصل به معناي واقعي شايسته سالاري در جنگ حاكم بود و مديري مسوليت به دست ميگرفت، شايسته بود. مثل احمد كاظمي. اگر او شايسته نبود نه تنها در جنگ بلكه بعد از آن هم موثر واقع نميشد، اما همه ديدند كه اين شهيد چه فداكاريهايي از خود نشان داد و جز فداكاري و گذشت چيزي در ذهنش نبود و همه اينها را در ائمه معصومين (ع) ميبينيم.
فرهنگ جبهه زماني ميتواند نهادينه و اثرگذار شود و جايگزين فرهنگ زياده خواهي شود كه مسئولان ما اين گونه عمل كنند و بيشتر مسولان ما همين طوري هستند. يعني عمل صالح، محبت، دوست داشتن همديگر و دوري از تكبر،عواملي است كه در دفاع مقدس وجود داشت؛ به علاوه معنويت و اگر اينها نبود؛ امكاناتي نيز نداشتيم، چون اگر تنها به امكانات متكي بوديم و خودمان را با دشمن مقايسه ميكرديم، بايد همان اول تسليم ميشديم.
***چه بايد كرد؟
فرهنگ ايثار و شهادت را با راههاي مختلفي چون نشان دادن مناطق عملياتي، گفتار، رفتار و تجارب رزمندگان ميتوان انتقال داد. كشور نيازمند نهادينه كردن فرهنگ ايثار و شهادت است و در صورت تحقق اين امر، بيشتر مشكلات حل ميشود و يا كاهش مييابد.
گفتوگو از خبرنگار ايسنا: ناصر ملائي
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.


نظرات