• یکشنبه / ۱۶ بهمن ۱۳۸۴ / ۱۲:۰۴
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 8411-09607
  • خبرنگار : 71062

/بيستمين سالگردفتح غرورآفرين فاو دروالفجر8/ شرح‌عمليات درگفت‌وگوباسردارحاج محمدكوثري *شايسته‌سالاري واقعي درجنگ حاكم بود *10تا20درصدفرهنگ جنگ منتقل شده‌ است

/بيستمين سالگردفتح غرورآفرين فاو دروالفجر8/
شرح‌عمليات درگفت‌وگوباسردارحاج محمدكوثري
*شايسته‌سالاري واقعي درجنگ حاكم بود
*10تا20درصدفرهنگ جنگ منتقل شده‌ است
«پيروزي‌هاي جمهوري اسلامي با فتح خرمشهر به اوج خود رسيد، غرب به منظور فراهم آوردن شرايط مناسب در تحميل صلح و سازش به جمهوري اسلامي، تلاش اصلي را معطوف بر حفظ صدام كرد. بدين ترتيب از يك سو پافشاري و تصميم قطعي غرب مبني بر حفظ صدام و از سوي ديگر، عزم راسخ جمهوري اسلامي جهت حصول به اهداف حقه خود در جنگ و تسليم نشدن در برابر فشارهاي همه‌جانبه استكبار، به نوعي، حالت نه جنگ، نه صلح را ميان طرفين حاكم كرد. در واقع حفظ صدام و بازداشتن ايران از پافشاري روي آرمان هاي خود، برقراري موازنه قوا بود. از اين رو، افزايش و تقويت توانايي هاي تكنولوژي عراق به ويژه نيروي هوايي، در دستور كار استكبار قرار گرفت و به دنبال آن دشمن سعي كرد فضا را به طور مطلق در اختيار بگيرد تا شايد به اين وسيله به لحاظ ضعف هاي متعددي كه داشت، صحنه جنگ را از ميدان رزم زميني به آسمان، دريا و شهرها بكشاند. گذشته از استراتژي غرب و حمايت هاي همه جانبه علمي و نظير از رژيم عراق، رژيم بعثي نيز تمامي توان خود را در جهت پشتيباني و پاسخگويي به نيازهاي جنگ قرار داد. اجتناب از جنگ در زمين مسطح، پس از عمليات‌هاي والفجر مقدماتي و والفجر يك و در پي آن ابتكار عمليات در هورالهويزه طي دو عمليات بزرگ خيبر و بدر – به خصوص خيبر – موجب انفعال رژيم عراق و ايجاد نگراني در ميان حاميان منطقه‌اي و بين‌المللي او شد، و متقابلا جمهوري اسلامي ايران كه ابتكار عمل و برتري سياسي و نظامي را همچنان در دست داشت، زمينه عمليات بعدي را با استفاده از تجربه عمليات در هور فراهم كرد. در اين ميان، عاملي كه موجب شد طراحان نظامي در انتخاب منطقه بعدي براي عمليات دقت بيشتري به عمل آورند، اين بود كه هيچ يك از عمليات‌هاي انجام شده پس از فتح خرمشهر داراي نتايجي نبود كه قادر باشد برتري تعيين كننده‌اي را نصيب ايران كند. از اين رو، لازم بود حركت جديدي در صحنه جنگ انجام شود كه با آنچه از اول جنگ تا آن زمان به وقوع پيوسته بود، متفاوت باشد و فرماندهان نظامي عراق نيزاز پيش‌بيني آن ناتوان باشند؛ اين حركت، عبور از رودخانه عريضي همچون اروند و تسخير منطقه مهم شبه جزيره فاو بود.» (برگرفته از كتاب عمليات والفجر 8 ، تدوين مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامي) با توجه به فرارسيدن عمليات غروآفرين والفجر 8 و تببين ويژگي‌هاي مهم اين عمليات، خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) گفت‌وگويي با سردار حاج محمد كوثري، رييس اداره امنيت معاونت اطلاعات و عمليات ستاد كل نيروهاي مسلح و فرمانده لشگر 27 محمد رسول‌الله (ص) در زمان عمليات والفجر 8 انجام داده است. ** ايسنا: چه ويژگي‌هايي، منطقه عملياتي والفجر 8 را با عمليات‌هاي ديگر دوران دفاع متمايز كرده است؟ با درود به روان پاك شهداي انقلاب اسلامي، شهداي دوران دفاع مقدس به ويژه عمليات والفجر 8 و شهداي سانحه اخير هواپيماي فالكون سپاه كه در آن تعدادي از بهترين فرماندهان دوران دفاع مقدس از جمله سردار سرلشگر احمد كاظمي به درجه رفيع شهادت نائل آمدند. عمليات والفجر 8 بايد از چند بعد بررسي شود؛ هرچند ابعادش مشخص، اما گسترده است و علت آن وضعيت جغرافيايي، استراتژيكي و حتي آب و هوايي منطقه فاو است، هدف از انجام اين عمليات، دسترسي به منطقه‌اي در شمال خليج فارس (منطقه فاو) بود كه تقريبا يك حالت شبه‌جزيره‌اي داشت، سه طرف اين منطقه را آب گرفته بود و بيشتر زمين‌هايش هم باتلاقي بود و ما بايد به سه جاده‌ اصلي البحار، جاده فاو- بصره و جاده فاو ام‌القصر و خود شهر فاو مي‌رسيديم. **ايسنا: دسترسي ايران به اين منطقه چه صدماتي متوجه عراق مي‌كرد؟ منطقه‌اي كه ما بايد مستقر مي‌شديم، يكي از صدماتي كه متوجه رژيم بعث عراق مي‌كرد، محروم شدن اين كشور از كشتيراني در خليج فارس بود، از سوي ديگر ما با كشور كويت همسايه مي‌شديم كه شديم. مي‌خواستيم در منطقه جنوب‌شرقي عراقي عمليات انجام بدهيم و اين امر به نفع ما بود كه زمين را انتخاب كرده بوديم، اما رودخانه اروند كه عبور از آن يك مشكل بسيار اساسي بود و كار پشتيباني نيروها، از جمله موانع اساسي پيش روي ما براي انجام اين عمليات بود؛ چون نيروها و امكاناتي كه از جزيره‌ آبادان به فاو انتقال داده مي‌شد. (مهمات، سلاح، تخليه مجروحان و شهداء و تغذيه) از مسائل مهمي بود كه بايد به صورت حساب شده بررسي مي‌شد. اين عمليات در داخل خاك عراق و نقطه استراتژيكي بود كه باعث وحشت كشورهاي عربي مي‌شد و از طرف ديگر ما بايد از رودخانه‌اي وحشي عبور مي‌كرديم كه جزر و مد آب آن بسيار بالا بود و آب در حالت جزو مد 70 كيلومتر سرعت داشت و در نهايت دستيابي به به هدف و نگه داشتن آن مسئله‌اي حياتي بود. بنابراين تفاوت‌ها و ويژگي‌هاي منطقه فاو نسبت به مناطق ديگر مشخص مي‌شود، اما به لطف خدا در شب 20 بهمن سال 64 بعد از شش ماه كار شناسايي و اطلاعاتي و علمي بر روي رودخانه‌ اروند عمليات شروع شد و مواردي چون ساحل سازي و عبور چندين لشگر، پشتيباني، تحكيم مواضع و خنثي كردن پاتك‌هاي دشمن چيز كمي نبود. ** ايسنا: فاو از نظر نظامي چه مزيت‌هايي براي عراق داشت؟ عراق در فاو سه پايگاه موشكي داشت كه يكي از آنها اصلي و دو تاي ديگر ماكت بودند و از همين جا با موشك‌هاي ساحل به دريا، نفتكش‌ها و استان‌هاي ساحلي ايران را را هدف قرار مي‌داد و همين امر زيان‌هايي به اقتصاد كشور وارد مي‌كرد و براي مخفي ماندن از ديد نيروهاي عراقي براي دست‌يابي به فاو بايد از اصل غافلگيري استفاده مي‌كرديم. چر چند هم در جزيره‌ آبادان و هم در منطقه فاو، نخل‌هاي بسيار زيادي وجود داشت كه منطقه را پوشش داده بود و ما هم از اين پوشش درختان استفاده مي‌كرديم تا دشمن متوجه حضور گسترده ما در منطقه نشود. ** ايسنا:در مورد اقدامات قبل از انجام عمليات توضيح بدهيد... تخليه مردم از منطقه كه از اول جنگ تا آن زمان كه چيزي حدود پنج سال از جنگ مي‌گذشت، از محدوده عمليات هم كار مهمي بود كه انجام شد، چون وقتي عمليات مي‌شد، گلوله‌ها به هيچ كس رحم نمي‌كرد؛ بنابراين از اروندكنار تا خسروآباد به پايين كه منطقه وسيعي بود، مردم تخليه و اسكان داده شدند و اين امر مستلزم توجيه نيروها و پنهان كاري بود تا كارها درست انجام شود و سپاه با مديريت به تمام معناي از اين قضيه هم سربلند بيرون آمد، بدون اين كه مردم دليل اين كارها را متوجه شوند. اطراف رودخانه بهمنشير هم كه كار آماده‌سازي نيروها براي انجام عمليات در آن انجام مي‌شد، بايد تخليه مي‌شد كه خود عمليات جداگانه‌اي بود، چون اگر خطايي سرمي‌زد دشمن متوجه تحركات نيروهاي خودي مي‌شد. ضمنا بايد دشمن را در جاهاي ديگر فريب مي‌داديم، بنابراين عمليات ديگري همزمان با عمليات والفجر 8 از خرمشهر به جزيره‌ ام‌الرصاص در داخل خاك عراق پيش‌بيني شد كه ارتش و سپاه با هم در آنجا عمليات انجام مي‌دادند و اگر اينجا به مشكلي برخورديم، از آن منطقه عمليات كنند. در منطقه پيش‌بيني شده براي انجام عمليات نيز همزمان كار شناسايي شروع شد و در هور نيز كار گسترده‌اي براي ساخت جاده انجام‌ گرفت كه دشمن بايد متوجه كارهاي ما مي‌شد، اما پنهان كاري و مديريت نيروهاي عمل كننده مانع ديد دشمن ‌شد.در اين فاصله، عمليات والفجر 9 هم در شمال غرب طرح‌ريزي شد كه در يك زمان كار شناسايي و حضور فرمانده در هر يك از كارها و پيشگيري از شنود دشمن كار فرماندهي و مديريتي بزرگي مي‌خواست. اما كار شناسايي منطقه اروندرود انجام مي‌شد وتيم‌هاي شناسايي هر شب و روز، حركات دشمن را زير نظر داشتند. ** ايسنا:با جذر و مدهاي شديد رودخانه اروند چگونه كنار آمديد؟ محاسبه جز و مد در شب‌هاي مختلف كه در شب‌هاي مختلف تغيير مي‌كرد، نيز با دقت انجام مي‌شد، چون برخي اوقات ماه در شب 14 پر بود و در برخي اوقات مثل اول ماه، كمتر اثر دارد. از طرف ديگر زمستان و فصل سرما بود و نيروهاي عمل كننده بايد خود را با آب سرد و نيمه‌هاي شب همراه با محوطه باز و درختان بسيار به علاوه برخي جانوران موجود در داخل آب وفق مي‌دادند؛ به علاوه تسلط شديدعراقي‌ها بر روي اروند را هم بايد بايد به اين مشكلات اضافه كنيم چون هر حركت هر جنبنده‌اي را بر روي آب زير نظر داشتند و كوچكترين اشتباه ممكن بود موقعيت عمليات را به خطر بياندازد. **ايسنا:كار شناسايي منطقه عمليات والفجر 8 چقدر زمان برد؟ تيم‌هاي متعددي شش ماه در منطقه كار مي‌كردند، بدون اين كه دشمن متوجه شود، براي آماده كردن منطقه بايد كار مهندسي مي‌كرديم، چون به طرف اروند جاده نبود، منطقه هم شن نداشت و بايد از شمال خوزستان حمل مي‌شد و همه اين اقدامات در حالي انجام گرفت كه دستگاه‌هاي مهندسي بدون سر و صدا و بدون اين كه گرد و خاك بلند كنند، كار مي‌كردند و وقتي هم باران مي‌باريد، به دليل وضعيت منطقه، گل‌هاي چسبنده درست مي‌شد و دستگاه‌هاي مهندسي كه با لاستيك كار مي‌كردند، ليز مي‌خوردند. به غير از اينها بايد بيمارستان براي درمان مجروحان، موضع‌هاي توپخانه براي پشتيباني، استقرار چادرها، آشپزخانه و غيره هم بايد انجام مي‌گرفت. بعد از ساخت جاده بايد تجهيزات و تغذيه بايد منتقل مي‌شد و تا ساعت 10 شب هم نمي‌توانستيم زياد تردد كنيم و اين كار زماني بايد انجام مي‌شد كه مردم هم متوجه و حساس نشوند كه چه امكاناتي منتقل مي‌شوند چون اگر متوجه مي‌شدند اين ستون بزرگ به كجا مي‌رود، امكان داشت عاملان نفوذي به عمليات ضربه بزنند. يعني بايد با همه اين محدوديت‌ها، كار هم به نحو احسن انجام مي‌شد. با وجود اين همه سختي‌ چه عامل و انگيزه‌اي نيروها را به ادامه كا رترغيب مي‌كرد؟ انگيزه‌ و علاقه عجيبي بود و نيروها با ابن ديد نگاه مي‌كردند كه واقعا محرم است و همانگونه كه امام حسين (ع) با كمترين امكانات در مقابل دشمن ايستادند و خم به ابرو نياوردند، نيروهاي ما هم بدون ناراحتي از محدوديت‌ها و مشكلات كارشان را انجام مي‌دادند. ** ايسنا: آيا اين محدوديت‌ها شامل بخش لجستيك هم مي‌شد؟ بله. يكي از محدوديت‌هايي كه بايد انجام مي‌شد، اين بود كه به راننده مي‌گفتيم بايد 30 تا 40 كيلومتر با چراغ خاموش حركت كنيد،‌ آنها در ابتدا ترس داشتند، يادم نمي‌رود آن زماني كه از پشت دوكوهه (همين جاده‌اي كه براي سد كرخه آسفالت شده است) به اين جاده كه مي‌رسيديم، به شهيد عباديان، مسوول لجستيك لشگر 27 محمد رسول الله (ص) تاكيد داشتيم كه بايد 30 تا40 كيلومتر را بايد با چراغ خاموش حركت كنيد و اين در حالي بود كه بايد تريلي، اتوبوس و خودروهاي كوچك هم با چراغ خاموش تردد مي‌كردند، اما هر چه بود شهيد عباديان ساعت 12 شب ستون را راه مي‌انداخت و براي انجام بهتر كار مثلا مي‌گفت: اگر رانندگان چراغ روشن كنند نمره منفي مي‌گيرند و بدين ترتيب رانندگان نيز عادت كردند و قرار بر اين شد كه از بين اهواز تا خرمشهر كه اردوگاه شهيد چمران را داشتيم، امكانات را از دو كوهه به اينجا و از اينجا به منطقه جنوب آبادان انتقال بدهيم. شهيد حاج سيدرضا دستواره كه قائم مقام لشگر 27 بود، من كنارش مي‌نشستم و خودروهاي ديگر پشت سر ما حركت مي‌كردند تا رانندگان ديگر فكر نكنند ما آنها را به مناطق خطرناك فرستاده‌ايم، اما بعد از يكي دو بار رفت و آمد، خود رانندگان كارشان را انجام مي‌دادند و هر وقت مي‌رسيديم، امكانات فورا تخليه و استتار مي‌شدند تا روز روشن مورد شناسايي هواپيماهاي عراقي كه براي عكسبرداري بر روي منطقه پرواز مي‌كردند، قرار نگيرد و قبل از اذان صبح با همان چراغ خاموش بايد از منطقه خارج مي‌شديم، اما باز هم بچه‌ها احساس خستگي نمي‌كردند و در همان موقعيت‌ها نماز شب هم مي‌خواندند و اين مهم باعث شد بچه‌ها براي انجام كار دلگرمي داشته باشند و در كوتاه‌ترين زمان، همه يگان‌ها براي عمليات آماده شدند. ** ايسنا: چرا زمان آغاز عمليات والفجر هشت از شب 15 بهمن به 20 بهمن تغيير كرد؟ قرار بود عمليات والفجر 8 15 بهمن انجام شود، اما به يكباره تغيير كرد، از طرف ديگر بچه‌ها فشار مي‌آوردند كه چرا عمليات نمي‌شود و هرچند اعلام تاخير پنج روزه آغاز عمليات باعث ناراحتي نيروها شد، اما اين كار از روي حساب و كتاب انجام شده بود و علت تاخير هم آن دقيق شدن بر روي آب اروند بود، چون عبور از رودخانه به ويژه بحث پشتيباني نيروها ابهاماتي داشت كه بايد قبل آغاز عمليات برطرف مي‌شد. شب 18 بهمن 64 بود، همه فرماندهان و مهندسين جهاد و سپاه و فرمانده يگان‌ها جمع شدند و محسن رضايي فرمانده وقت سپاه در اين جمع گفت: فرض را بر اين بگيريم كه يگان‌ها به ساحل دشمن رفته و و فاو را هم گرفتند، حالا نياز به پشتيباني دارند، چگونه بايد از آنها پشتيباني بكنيم؟ در اينجا بعد از صحبت‌هاي فراوان و نظرات مختلف ارائه شده، شهيد مهندس پورشريف از جهادسازندگي آذربايجان نظرات خوبي داد و ديگران هم نظر دادند. ** ايسنا: عمليات والفجر 8 دقيقا چه زماني آغاز شد و نيروهاي عمل كننده در چه وضعيتي قرار داشتند؟ دو شب بعد از اين جلسه، عمليات والفجر 8 ، 20 بهمن ماه 1364 با رمز مبارك «يا فاطمه الزهرا (س)» آغاز شد. غواص‌ها به آب زدند، با وجود كمبود قايق، همه با هم همكاري مي‌كردند، دقيقا شب عمليات و بعد از ورود نيروها به آب اروند، باران گرفت، باران مثل شلاق بر روي آب اروند و روي درختان اصابت مي‌كرد و همين امر باعث مي‌شد حدود دو هزار و 500 غواص داخل آب اگر خطايي هم داشتند، نگهبانان عراقي به دليل محدوديت ديد نمي‌توانستند كاري انجام دهند، چون به هر حال بايد جايي قرار مي‌گرفتند كه حداقل خيس نشوند و بارش باران در اين موقعيت امداد غيبي محسوب مي‌شد. بدين ترتيب با عبور غواصان و نيروها بدون درگيري، ساعت 10 شب كه براي آغاز درگيري پيش‌بيني شده بود، محقق شد. صبح همان شب، لشگر 25 كربلا و 17 علي‌بن ابيطالب (ع) درخواست كمك قايقي كردند و با وجود همه كمبودها، قايق‌ها آماده و ارسال شدند و لشگرهاي 27 محمد رسول‌الله،« 8نجف»، «14 امام حسين (ع)» و «تيپ 44 قمربني‌هاشم» هم در نوك پيكان درگيري قرار گرفتند تا پاتك‌هاي عراق را خنثي كنند. ** ايسنا: عراقي‌ها در ساعت‌هاي اوليه عمليات چه وضعيتي داشتند؟ با اصل غافلگيري به كار گرفته شده، برخي عراقي‌ها كه مقاومت را غيرممكن ديدند، در باتلاق‌ها پا به فرار گذاشتند و به اين ترتيب هر يك از لشگرها جلوي دشمن صف‌آرايي مي‌كردند و نهايتا در كوتاه‌ترين زمان لشگر ثارالله يكي از پايگاه‌هاي موشكي و لشگر 27 محمد رسول‌الله (ص) دو پايگاه ديگر را به دست گرفتند و اهداف مشخص شده به تصرف درآمد. **ايسنا: با توجه به وجود فاصله نسبتا زياد مناطق تصرف شده با سواحل اروند، براي پشتيباني مستمر نيروها چه اقداماتي انجام شده بود؟ براي اين منظور تعدادي از نيروها آموزش‌هاي اوليه را براي جبران برخي كمبودها ياد گرفته بودند، مثلا سلاح‌هاي عراقي به غنيمت گرفته شده توسط همين نيروها بر عليه خود عراقي‌ها استفاده مي‌شد كه همين طور هم شد. مثلا كمپرسي و تريلي غنيمت گرفته شده را به كار گرفتيم تا فاصله 15 كيلومتري ساحل تا خط مقدم را پوشش پشتيباني كنند، چون در غير اين صورت مشكل ايجاد مي‌شد و حتي توپ‌هاي ضدهوايي به غنيمت گرفته شده عليه دشمن به كار گرفته مي‌شد و مثل عمليات‌هاي ديگر نابود نمي‌شدند. همه اين كارها با وجوديكه خيلي سخت بود،اما نيروها آنقدر با صفا و علاقه كار مي‌كردند كه كاري بر زمين نمي‌ماند. درست است كه قايق‌هاي بزرگ نداشتيم، اما با همين وسايل كم امكانات مورد نياز نيروها جابجا مي‌شد. ** ايسنا: و روزهاي بعد از آغاز عمليات... از صبح بعد همان شب آغاز عمليات، عراقي‌ها مدام نيروهاي ما را زير آتش گرفته بودند و پاتكها هم شروع شد، آنها را خنثي كرديم، حملات هوايي و به همراه عمليات رواني هم شروع شد. مثلا با هواپيما و هليكوپتر اعلاميه پخش مي‌كردند كه ما همه پل‌هاي شما را زديم، مثلا مي‌گفتند: پل ايستگاه هفت و 12 را زديم و شما اگر تسليم شويد فلان امتيازات را به شما مي‌دهيم و غيره. پاتك‌هاي سنگين عراق هر روز زيادتر مي‌شد و چون تمام پيش‌بيني‌ها صورت گرفته بود، نيروهاي مهندسي پل متحرك ساختند، پلي كه دشمن روي آب چيزي نمي‌ديد، اما ما امكانات را با همين پل متحرك منتقل مي‌كرديم. اين پلها به صورتي بود كه هواپيماهاي عراق وقتي عكس مي‌گرفتند چيزي عايدشان نمي‌شد، در حالي كه با سيم بوكسلي كه اين طرف و آن طرف ساحل تعبيه شده بود، با تريلي و غيره امكانات را منتقل مي‌كردند. هر چند وقت مي‌گرفت، اما حسن آن مخفي ماندن از ديد دشمن بود. به طور كلي عمليات فاو از يك زيبايي خاصي برخوردار بود؛ يعني فكر، فرماندهي و مديريت و بالاتر از همه، انگيزه الهي و ولايي، كار را پيش برد و نيروها با طمانينه كار را انجام مي‌دادند. عراق از هوا و زمين پاتك مي‌كرد و 71 شبانه روز جنگ و درگيري شديد جريان داشت. برخي روزها شدت و نزديكي درگيري آنقدر زياد مي‌شد كه عراقي‌ها حتي تا روي خاكريزها هم مي‌آمدند و جنگ تن به تن مي‌شد، اما بچه‌ها مقاومت مي‌كردند. عراق به غير از بمباران‌هاي شديد شيميايي و گلوله‌هاي شيميايي كه در جاده‌هاي ام‌القصر - فاو، بصره و جنگل‌هاي خرما، عمليات رواني ديگري هم انجام مي‌دادند، مثلا با هواپيماهاي غول پيكر، تيرآهن، در و پنجره اسقاطي را بر سر بچه ها تخليه مي‌كردند. از طرف ديگر، وضعيت بسيار حساس‌ شده بود و بلافاصله كه ما فاو را تصرف كرديم، سفير ايران در كويت به امير كويت گفته بود ما همسايه شديم كه امير كويت تعجب كرده بود. عراقي‌ها هم كه مدام با حفر كانال از طريق خورعبدالله مي‌خواستند ما را دور بزنند. كار خطرناكي بود، چون عراقي‌ها زمين را مي‌كندند و جلو مي‌آمدند. در اين حال با پيشنهاد يكي از نيروها، از ابتكار پدران دو شهيد براي كندن كانال استفاده كنيم. چون آنجا بولدوزر به دليل باتلاقي بودن نمي‌توانست كار كند. بالاخره طي 48 ساعت پدران دو شهيد به همراه 18 نفر ديگر شروع به كار كردند، آنها شب اول طوري كندند كه اگر در داخل كانال‌هاي كنده شده قرار مي‌گرفتيم، نمي‌توانستيم جلوي خود را ببينيم. در نتيجه پيشنهاد داديم كمي عمق كانال را كاهش دهند. آنها از شب‌هاي بعد با وجود گلوله‌باران منطقه مدام كار مي‌كردند و بدين ترتيب كار احداث كانال زودتر از عراق تمام شد و نفس راحتي كشيديم و همين كانال باعث شد از عراقي‌ها در مقابل پاتكهايشان تلفات بگيريم. 31 فروردين سال 65 ، عراق آخرين پاتك خود را اجرا كرد و ما از طريق همين كانال احداث شده و موانع مين، آنها را نااميد كرديم و فهميدند كه جايي براي ماندن نيست و اينجا بايد از سردار شهيد «سعيد سليماني» مسوول عمليات و سردار شهيد سعيد مهتدي مسول اطلاعات لشگر 27 محمد رسول‌الله (ص)، اسدالله پازوكي، جعفر تهراني، جعفر جنگروي،( معاون دوم لشگر)، اصفهاني ( فرمانده گردان) و غيره ياد كنيم كه هر كدام اينها زحمات بسياري متحمل شدند. ** ايسنا: انجام عمليات والفجر 8 بر روي كاغذ حتي در نزد خوش‌بين‌ترين فرماندهان جنگ هم قابل انجام نبود، چه عاملي باعث شد رزمندگان اسلام به اين مهم دست يابند؟ اين عمليات از يك طرف بسيار زيبا و از طرف ديگر بسيار سنگين بود. فرماندهي و مديريت آن زبانزد خاص و عام شد و اطاعت‌پذيري ايجاد شده، انگيزه الهي موجود در درون بچه‌ها و در الگو قرار دادن عاشورا و امام حسين (ع) نهايتا اين عمليات را با صد در صد موفقيت به نتيجه رساند و تبديل به يك عمليات به يادماندني شد. مصداق اين ادعا اين است كه حتي ارتش‌هاي بزرگ دنيا هم در عبور از رودخانه مشكل دارند، اما در نهايت پل بعثت كه بر روي اروند احداث شد، توانايي ما را در كار مهندسي به دنيا نشان داد. ***عمليات والفجر 8 از بعد خارجي چه دستاورهايي نصيب كشورمان كرد؟ اين عمليات برگ زريني در تاريخ كشور به ثبت رساند. در بعد خارجي هم وحشتي در دل استكبار ايجاد كرد، چون خيال مي‌كردند ايران ديگر توان انجام عمليات را ندارد، چون آنها به زمين منطقه آشنا بودند و فهميده بودند ايران چه كار بزرگي انجام داده است و اين امر باعث شد كشورهاي منطقه نيز قدرت ايران را بيشتر درك كنند و اين را هم بفهمند كه ايران با آنها كاري ندارد، بلكه مي‌خواهد تجاوزگر را تنبيه كند و امكاناتي مثل ماهواره، هواپيماي آواكس و غيره دشمن نتوانست متوجه كار نيروهاي ايراني شود، هرچند اين‌ها هم مزيت‌هايي دارند، اما آنها هم در حد خود مي‌توانند موثر باشند، ولي با درايت و تدبير مي‌توان اثرات اين تكنولوژي بسيار پيشرفته را خنثي كرد و اين كار در عمليات والفجر 8 به خوبي ثابت شد. عمليات والفجر 8 با كمترين تلفات انجام شد، دشمن از نظر هوايي تلاش مي‌كرد به نيروهاي ايراني خسارت بزند، اما پدافند هوايي و هواپيماهاي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران حدود 70 فروند هواپيماي عراقي را ساقط كردند و تحقق اين مهم جز با انگيزه والا، اخلاص، صفا و صميميت، ابتكار و تدبير رزمندگان و فرماندهان ميسر نبود. ** ايسنا: به هر حال دوران دفاع مقدس با همه فراز و نشيب‌ها به پايان رسيد و حالا اين سوال مطرح است كه تفكر رزمندگان كه برگرفته از تفكر حضرت امام خميني (ره) بود چقدر به نسل كنوني منتقل شده است؟ اين تفكر شايد صد درصد منتقل نشده است اما تا حدي صورت گرفته است؛ هرچند راضي نيستيم، اما با حرف نمي‌شود، انتقال فرهنگ با عمل صالح فرماندهان و رزمندگان صورت مي‌گيرد، ما كه به آن صورت كه نتوانستيم اما شهادت بعضي از فرماندهان، مسئولان جنگ و جانبازان، بيشتر اثرگذار بوده است، چون انسان فداكار همواره مورد توجه مردم قرار دارد. البته تاكتيك جنگ شدني‌تر است اما به نظر من 10 تا 20 درصد فرهنگ جنگ منتقل شده است و اگر كامل مي‌شد وضعيت به مراتب بهتر از اين بود. چون آنجا، گذشت، ايثار و فداكاري بسيار زياد بود و اگر كسي دنبال مسووليت مي‌رفت خودش نمي‌رفت، بلكه واگذار مي‌شد؛ چون آنجا جز سختي، شهيد يا مجروح شدن نداشت. آنجا در اصل به معناي واقعي شايسته سالاري در جنگ حاكم بود و مديري مسوليت به دست مي‌گرفت، شايسته بود. مثل احمد كاظمي. اگر او شايسته نبود نه تنها در جنگ بلكه بعد از آن هم موثر واقع نمي‌شد، اما همه ديدند كه اين شهيد چه فداكاري‌هايي از خود نشان داد و جز فداكاري و گذشت چيزي در ذهنش نبود و همه اينها را در ائمه معصومين (ع) مي‌بينيم. فرهنگ جبهه زماني مي‌تواند نهادينه و اثرگذار شود و جايگزين فرهنگ زياده خواهي شود كه مسئولان ما اين گونه عمل كنند و بيشتر مسولان ما همين طوري هستند. يعني عمل صالح، محبت، دوست داشتن همديگر و دوري از تكبر،‌عواملي است كه در دفاع مقدس وجود داشت؛ به علاوه معنويت و اگر اينها نبود؛ امكاناتي نيز نداشتيم، چون اگر تنها به امكانات متكي بوديم و خودمان را با دشمن مقايسه مي‌كرديم، بايد همان اول تسليم مي‌شديم. ***چه بايد كرد؟ فرهنگ ايثار و شهادت را با راه‌هاي مختلفي چون نشان دادن مناطق عملياتي، گفتار، رفتار و تجارب رزمندگان مي‌توان انتقال داد. كشور نيازمند نهادينه كردن فرهنگ ايثار و شهادت است و در صورت تحقق اين امر، بيشتر مشكلات حل مي‌شود و يا كاهش مي‌يابد. گفت‌وگو از خبرنگار ايسنا: ناصر ملائي انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha