كاميار عابدي: سوءتفاهم عجيبي در ميان شاعران بهوجود آمده است
كاميار عابدي گفت: تصور ميكنم در سالهاي اخير سوءتفاهم عجيبي در ميان بعضي از شاعران شكل گرفته باشد.
اين منتقد ادبي در ادامه گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، تصريح كرد: اين سوءتفاهم، چه در ميان كساني كه به شيوه آزاد و عمدتا سپيد و منثور شعر ميگويند، چه كساني كه به قالبهاي سنتي، بويژه غزل و مثنوي ميپردازند، شكل گرفته، و از اين قرار است كه اين گروه از شاعران، علاوه بر اظهارنظرهاي گسترده درباره شعر خود و شاعران همعصر و همنسل خود، به طبقهبندي و نسلبندي شاعران هم توجه زيادي نشان ميدهند.
او در اينباره افزود: اين شاعران، علاوه بر اينكه بر روي لباس لطيف شاعري، قباي خشن منتقد ادبي ميپوشند، گاه بر روي اين لباس و قبا، رداي بلند تاريخنگار ادبي هم به تن ميكنند. ترديد نيست كه "داوري" ادبي، حق طبيعي هر صاحب نظري، از جمله شاعر محسوب ميشود؛ اما گمان ميكنم پوشيدن رداي تاريخنگار ادبي، در حاليكه آن دوره، هنوز به تاريخ نپيوسته، كاري است نابهنگام، و وظيفه كسان ديگري جز شاعران.
عابدي همچنين متذكر شد: وقتي هنوز بسياري از شاعران همعصر و همنسل در پي تجربهورزي و تجربهاندوزي هستند، و اغلب مصنوعي و هدفدار، چه اصراري است كه با طبقهبنديها و نسلبنديهاي زودهنگام و اغلب مصنوعي و هدفدار، دست پيش بگيريم و در دعواهاي ادبي، در حاليكه هنوز "تاريخي" در كار نيست، به استقبال از تاريخ ادبي برويم و از مفهومي موهوم، به تعبير برخي از دولتمردان استفاده ابزاري كنيم؟
وي در ادامه يادآور شد: ممكن است اشتباه كنم؛ اما چند سال پيشتر، عدهاي از شاعران خودآگاه يا ناخودآگاه، با اين كار كوشيدند تا شاعران قبل از خود را قديمي و كهنه، و خود را امروزي و مدرن جلوه دهند. البته آنان در اين كار توفيقي نيافتند و غافل بودند، كه چنين ابزاري مانند تيغ دودم است. ديديم كه در همين چند سال اخير، عدهاي از شاعران جوانتر، از همين حربه عليه خود آنان استفاده كردند. گذشته از اين استفاده ابزاري و ناتاريخي، بايد به ياد داشته باشيم كه مبناي طبقهبنديها و نسلبنديهاي ادبي، از يك طرف وقايع سياسي و اجتماعي و فرهنگي عمده يا نسبتا عمده است و از طرف ديگر، مؤلفههايي مانند فرم، زبان و محتوا و نه البته ويژگيهاي خام و نسنجيدهاي مانند اين دهه و آن دهه.
عابدي همچنين گفت: چندي پيش منتقدي فرنگي كه از قضا فارسي هم تا حدي ميداند، گذرش به ايران افتاده بود. من او را نديدم؛ اما از دوستي كه قرار بود او را ببيند، خواهش كردم كه نظرش را در اين زمينه جويا شود. نقل به معناي پاسخ آن منتقد فرنگي چنين بود: «شايد بهتر باشد كه اين دسته از شاعران، عمده تمركزشان بر آفرينش ادبي خودشان باشد، تا بتوانند با كلام شعري خود، دلهاي خوانندگان و علاقهمندان ادبي را مسحور خويش كنند. همچنين فكر ميكنم كه شايد بهتر باشد از فرصتهاي خود كمتر در داوري نسبت به شعر خود و همعصران و همنسلان خود بهره ببرند. علاوه بر اين بهتر است از تاريخنگاري ادبي هم بهكلي پرهيز كنند.»
وي در پايان گفت: حال كه حرف منتقدان ايراني فارسيدان، در مملكت خودشان، چندان شنيده نميشود، بد نيست شاعران مورد بحث، در سخن اين منتقد فرنگي فارسيدان، اندك تأملي بفرمايند. گويا زندهياد نيما يوشيج در همين معني است كه ميگويد: آن كس كه غربال به دست دارد از پي كاروان (ادبيات) ميآيد (و نه با كاروان).
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.


نظرات