• دوشنبه / ۱۸ آبان ۱۳۸۸ / ۱۰:۱۱
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8808-00026.129932
  • منبع : نمایندگی خوزستان

گفت‌وگو با قباد آذرآيين «نوشتن بر اساس تئوري مانند ريگي است زير دندان»

گفت‌وگو با قباد آذرآيين
«نوشتن بر اساس تئوري مانند ريگي است زير دندان»

قباد آذرآيين گفت: ما داستان‌نويسي مدرن را از غرب گرفته‌ايم؛ اما داستان را بر اساس داشته‌هاي خود مي‌نويسم.

اين داستان‌نويس در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خوزستان، با اشاره به زيربناي داستان‌نويسي، تأكيد كرد: ما داستان‌نويسي مدرن را از غرب گرفته‌ايم؛ اما زمينه داستان كوتاه را در ايران داشته‌ايم. نمونه آن، كتاب‌هاي "فرج بعد از شدت"، "گلستان سعدي" و "مقامات حميدي" است كه به داستانك‌هاي امروزي نزديك است.

خودمان داريم

او با ذكر اين نكته كه ما پس‌زمينه‌اي از داستان كوتاه را در ادبيات گذشته خود داريم، ‌افزود: جان‌مايه ادبيات امروز در ادبيات گذشته وجود دارد و اگر اين رشته گسسته شود، ادبيات ما ادبياتي بي‌پايه مي‌شود و مانند كسي است كه پا در هوا مي‌ماند.

وي اظهار كرد: شرايط زمان و مكان، موضوع را در داستان انتخاب مي‌كند و هميشه اين موضوعات حول عشق و مسائل اجتماعي است. اين مسائل در اجتماع هستند و نويسنده ناگزير از نوشتن اين‌هاست؛ چراكه وقتي در اجتماع مسائل را مي‌بيند، متأثر مي‌شود و هنگام نوشتن، تأثرش را در داستان پياده مي‌كند؛ اما چگونه پرداختن مهم است. مثلا داستاني صرفا رمانتيك است و گروه خاصي را جذب خود مي‌كند؛ اما اگر عشق دست‌مايه داستاني شود كه شامل مرور زمان نمي‌شود، هميشه پايدار است.

موانع داستان‌نويسي

آذرآيين سپس درباره موانع داستان‌نويسي امروز ابراز ناراحتي كرد و گفت: سانسور به عنوان مشخص‌ترين مانع داستان‌نويسي است كه اگر نبود، دنيا از سطح بالاي داستان‌نويسي ما مطلع مي‌شد. مسأله ديگر، زبان فارسي است؛ چون گستره پويش ندارد، مخاطب كم‌تري دارد و به همين دليل، اثر را تا حدودي محدود مي‌كند.

او ادامه داد: كپي‌رايت يكي ديگر از موانع اصلي است. اگر ما عضو كپي‌رايت بوديم، خيلي سريع داستان‌هاي‌مان ترجمه مي‌شدند و اين به ادبيات داستاني ما غنا مي‌بخشد. غم نان نويسنده نيز به كار او لطمه مي‌زند.

آذرآيين همچنين بيان كرد: رسانه را نمي‌توان عامل اصلي كم شدن مخاطب ادبيات دانست. در غرب نيز رسانه‌ها حتا قوي‌تر از ايران عمل مي‌كنند؛ اما ادبيات مخاطب خود را دارد. اين صداقت نويسنده است كه در ارتباط با خواننده مهم است. زماني كه خواننده خود را در داستان ببيند و با آن ارتباط منطقي پيدا كند، جذب آن مي‌شود؛ اما اگر نويسنده در پي فريب خواننده باشد، اثرش ماندگار نمي‌شود و ادبيات سفارشي ايجاد مي‌شود كه آن هم تاريخ مصرف دارد.

آذرآيين تصريح كرد: براي شناساندن اثر به تبليغ نياز داريم؛ اما نه هر تبليغي. رسانه‌ها بايد منصفانه بين هنرمندان تقسيم شوند؛ نه اين‌كه تنها به حوزه خاصي از نويسندگان بپردازند.

شعر و قصه

اين داستان‌نويس از جايگاه بهتر قصه گفت و عنوان كرد: در كشور ما آن اهميتي را كه براي داستان قائل مي‌شويم، براي شعر قائل نيستم. شعر نسبت به داستان فضاي محدودتري دارد. داستان‌نويس آزاد است قصه را هر چقدر كه مي‌خواهد، بپروراند و مخاطب با آن ارتباط بيش‌تري پيدا مي‌كند. شعر واژه‌هاي محدودتري دارد و امروزه مردم‌گريز نيز شده است.

يك پست‌مدرنيسم محلي

آذرآيين در ادامه گفت: ما نمي‌توانيم سر جاي خود بمانيم. موج داستان‌نويسي زماني كه مي‌آيد، ما ناگريز از نوشتن هستيم. بايد ايده‌هاي جديد را بپذيريم و به كار ببريم.

وي اضافه كرد: پست‌مدرنيسم نفي مدرنيسم نيست؛ بلكه در تكامل با آن است و مفهوم آن بازگشت به خويش است؛ در حالي كه مدرنيسم بيگانگي را ايجاد كرد. ما بايد از بومي‌گرايي خود شروع كنيم و بعد به جهان برسيم. بايد ادبيات و هنر خود را ارتقا دهيم و بعد به جاهاي ديگر برسيم. براي استفاده از اين موج‌ها نيز بايد آن‌ها را خودي كنيم و از آن‌ها يك پست‌مدرنيسم محلي بسازيم.

ريگي زير دندان

اين داستان‌نويس با اشاره به اين مسأله كه بر اساس تئوري نمي‌توان هنر توليد كرد، ادامه داد: اين نوع از هنر مصنوعي است. نوشتن كتاب بر اساس تئوري بي‌مورد است و مانند ريگي است زير دندان كه مدام حس مي‌شود. نويسنده بايد تئوري‌اش را پشت سر بگذارد و وارد اتاق داستان‌نويسي‌اش شود. بايد ديد قلم چه مي‌خواهد. بايد گذاشت شخصيت‌ها قلم را از دست نويسنده بگيرند و بنويسند.

او در ادامه يادآوري كرد: نقد در ايران هنوز پا نگرفته است و آن‌چه ما مي‌بينيم، بيش‌تر تحت تأثير محافل ادبي و تعارف‌هاست. البته ما امروز منتقدان خوبي داريم كه بايد در فضايي قرار بگيرند كه تنها به نقد بپردازند؛ چراكه يك منتقد اگر نويسنده باشد، به او لطمه مي‌زند؛ چون بايد تنها به يكي بپردازد و اگر منتقد بنويسد، تئوري‌هايش را در داستان‌هايش به كار مي‌برد.

كمي هم از ترجمه

آذرآيين به ترجمه هم اشاره كرد و گفت: يك مترجم بايد انديشه اصلي را از نويسنده بگيرد و ضمن وفادار بودن به اثر، آن را ترجمه كند. ترجمه باعث گسترش فرهنگ ما در جهان نيز مي‌شود. ترجمه باعث مي‌شود نيچه در مقابل حافظ تعظيم و با او ارتباط برقرار كند. امروز ما هم بايد آن را گسترش دهيم؛ چرا كه وقتي داستان ترجمه مي‌شود، در گستره نگاه جهاني قرار مي‌گيرد.

جهاني مي‌شويم

او همچنين بيان كرد: من به چشم‌انداز داستان ايراني خيلي اميدوارم. داستان ما به مراتب از داستان ‌كشورهايي چون تركيه بالاتر است. ما داستان‌نويسان اميد جهاني شدن داريم.

نگاهي به كارنامه‌ي قباد آذرآيين

قباد آذرآيين متولد سال 1327 در مسجدسليمان است. اولين اثرش با نام "باران" در سال 1345 در نشريه ادبي بازار (رشت) منتشر شد. خودش مي‌گويد كه اين داستان نقطه عطفي در دنياي نويسندگي او بود. آذرآيين با تلاش بيش‌تر در سال 57، اولين داستانش را براي نوجوانان با نام "پسري آن سوي پل" نوشت.

"راه كه بيفتيم، ترس‌مان مي‌ريزد" نيز در سال 60 به چاپ رسيد. او پس از اين كتاب، چند سالي تنها با نشريات ادبي در ارتباط بود تا اين‌كه اولين مجموعه داستانش را با نام "حضور" در سال 1379 منتشر كرد. "شراره بلند" دومين مجموعه داستان آذرآيين بود كه در سال 80 منتشر شد. داستان "ظهر تابستان" از اين مجموعه در جايزه گلشيري برگزيده شد. "هجوم آفتاب" نيز آخرين مجموعه به چاپ‌رسيده آذرآيين است.

قباد آذرآيين در اين سال‌ها در كنار غنا بخشيدن به ادبيات داستاني، ادبيات فارسي نيز تدريس مي‌كند و هم‌اكنون ساكن تهران است.

گفت‌و‌گو از: خبرنگار ايسناي خوزستان، فاطمه ابراهيمي

انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha