رمان «مردگان باغ سبز» نوشتهي محمدرضا بايرامي امروز (دوشنبه، 24 خردادماه) در تالار مهر حوزهي هنري رونمايي شد.
به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، محسن مؤمني - رييس حوزهي هنري - در اين مراسم گفت: بين تاريخ و ادبيات همسايگي صميمانهاي وجود داشته است، تا آنجايي كه ميتوان گفت، داستاننويسان به اندازهي تاريخنگاران در آشنا كردن مردم با تاريخ نقش داشتهاند. در دنياي امروز، رمان يك منبع براي تحليل تاريخ به شمار ميرود.
او با اشاره به اينكه انتشار كتاب «مردگان باغ سبز» اولين گام در اين راستا بود و نويسندگان در اين زمينه خيلي كار نكردهاند، افزود: به همين دليل امكان دارد كه اشكالاتي نيز در آن وجود داشته باشد.
اين نويسنده اظهار كرد: موضوع تاريخي كه محمدرضا بايرامي در اين كتاب به آن پرداخته يعني فروپاشي فرقهي دموكرات آذربايجان، مسألهي بسيار مهمي در كشور ما بوده است كه متأسفانه از نگاه داستاننويسان دور مانده بود.
مؤمني نثر صميمي، حضور زندگي در كار، توصيفات زيبا و پرداختن به آداب و رسوم مردم را از ويژگيهاي برجستهي كتاب بايرامي عنوان كرد و گفت: به نويسندگان ديگر توصيه ميكنم كه تاريخ را نيز جزو دغدغههايشان قرار دهند و به موضوعاتي كه كمتر به آنها توجه شده است، بپردازند.
كاوه بيات - تاريخپژوه - نيز در اين مراسم، رمان «مردگان باغ سبز» را از منظر تاريخي مورد بررسي و نقد قرار داد و گفت: اين رمان به خوبي به واقعهي فروپاشي فرقهي دموكرات آذربايجان و سرنوشت سردمداران آن و همچنين مردمي كه گرفتار آن بودند، ميپردازد؛ اما در عين حال، جزييات بسياري را نيز از نظر دور داشته است.
او يكي از ابداعات ادبي اين رمان را استفاده از اصطلاحات امروزي از جمله اصطلاح «لباس شخصي» عنوان كرد.
بيات با تمجيد از پرداختن به چنين رمانهاي تاريخياي، اظهار كرد: وقتي اسناد تاريخي جواب نميدهد، بايد به دامن ادبيات و داستانسرايي پناه برد؛ اما نبايد از واقعيتهاي تاريخي نيز فاصله گرفت.
همچنين رضا اميرخاني - داستاننويس - با اشاره به سلسله مراتب سختي كه يك دانشجوي خلباني بايد طي كند، تا بتواند به تنهايي پرواز كند، گفت: جلسهي رونمايي از كتاب شبيه به همان سنت دانشجويان خلباني است كه وقتي دانشجويي موفق ميشود اولين پروازش را انجام دهد، سطل آبي روي او خالي ميكنند. ما در اين جلسه دو وظيفه داريم؛ اول اينكه به نويسندهي كتاب خسته نباشيد بگوييم و دوم اينكه مثل رسم خلبانها، يكي از بالها را بشكنيم و براي ايشان آرزوي موفقيت كنيم.
او در ادامه اظهار كرد: همهي كار رمان تاريخ نيست؛ اگرچه تاريخ نقش مهمي در آن دارد. اينكه از يك زاويه به يك رمان نگاه كنيم، كار درستي نيست.
اين نويسنده اظهار كرد: وظيفهي رماننويس، تاريخنگاري نيست؛ وظيفهي او نوشتن قصه است.
اميرخاني يك قصهي تاريخي را كه مثلا دربارهي واقعهاي در 60 سال پيش نوشته شده باشد، غيرمتأثر از شرايط امروز جامعه ندانست و گفت: بايرامي در اين رمان نقد يك واقعهي اجتماعي مهم را در كشور ما انجام داده است. او تلاش ميكند تلاقي يك امر آرمانگرا را با يك امر غيرآرمانگرا نشان دهد.
اين نويسنده با بيان اينكه هنر در ذات خود، آرمانگراست و سياست به معناي رايج كلمه روشي است براي رسيدن به قدرت، اظهار كرد: بايرامي در لايههاي زيرين اثر خود نشان ميدهد كه اگر كسي ذات آرمانگرايانهي خود را فداي اهداف غيرآرمانگرايانه كند، به سرنوشت بدي دچار خواهد شد.
او افزود: رمان «مردگان باغ سبز» رماني مربوط به دههي 20 نيست؛ بلكه دقيقا مربوط به امروز جامعهي ماست و بايد با اين ديد نيز خوانده شود.
اميرخاني در ادامه ابراز عقيده كرد: در جامعهي به شدت سياستزده، اولين قربانيان، نويسندگان و هنرمندان هستند. اگر نقدهاي ما در جامعهي سياستزده به سمت سياسيبازي برود، ممكن است ما در ميانمدت دچار آثاري بشويم كه بينظر و بيموضع باشند كه اين بسيار خطرناك است.
او تأكيد كرد: ما بايد به سمتي برويم كه بتوانيم نظرات مختلف را بشنويم.
اميرخاني در پايان گفت: اين اتفاق را مبارك ميدانم كه حوزهي هنري كتابي مهم و قابل استفاده را كه شايد با نظرات آن موافق نباشد، منتشر كرده است.
محمدرضا بايرامي - نويسندهي كتاب «مردگان باغ سبز» - نيز در سخناني از نقدهاي واردشده به كتاب استقبال كرد و با اشاره به بخشهايي از اين رمان كه به كشته شدن بالاش (يكي از شخصيتهاي اصلي داستان) مربوط است، گفت: اين سرنوشت همهي آرمانگراياني است كه آرمان آنها به اندازهي كافي از صداقت برخوردار نباشد.
او افزود: به نظر من تاريخ را دروغگويان و راستگويان مينويسند؛ بستگي دارد ما به كداميك از آنها استناد كنيم. چون من نه تاريخ خواندم و نه سررشتهاي از آن دارم، با يك نگاه ميانه عمل كردم.
بايرامي با اشاره به بخشهايي از فيلم كوتاهي كه از سخنان او دربارهي رمانش در اين مراسم پخش شد، تأكيد كرد: من نه ادعاي تاريخ نوشتن دارم و نه تاريخ آنقدر روشن است كه به راحتي بتوان دربارهي آن نظر قطعي داد. من ميخواستم رمان بنويسم و ادبيات كار براي من مهم بود و با اين گرايش به دنبال اين كار رفتم.
او افزود: من محدودهي خودم را رعايت كردم و براي پرهيز از مطلقنگري در پاورقيها توضيحاتي دادم كه نوع نگاه من را به تاريخ نشان دهد.
اين نويسنده در پايان اظهار كرد: من ميخواستم كار ادبي كنم؛ نه كار تاريخي.
كتاب «مردگان باغ سبز» در بيستوسومين نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران عرضه شد.
انتهاي پيام
نظرات