آرام کنار جمعیت راه میروم به سخنان مردمی فکر میکنم كه برای بدرقه سيدمحمد دبيرسياقی به سوی جايگاه ابدی آمدهاند، هرچه بود احترام
بود و ارادت به کسی که تمام عمرش را با عشق وقف خدمت به سرزمین و مردمش
کرده است؛ ناخودآگاه این بیت حضرت حافظ را زمزمه میکنم «هرگز نمیرد آنکه
دلش زنده شد به عشق/ ثبت است بر جریده عالم دوام ما».
به گزارش ایسنا منطقه قزوین، امروز مراسم تشييع و تدفين دكتر دبيرسياقی است، یک ساعت زودتر به محل مراسم میرسم؛ آسمان صاف و آرام است، از پشت ویترین کتابفروشی نزدیک عمارت عالیقاپو نگاهی به داخل میاندازم و وارد میشوم؛ هنوز مسئول کتابفروشی را ندیدهام که چشمم میافتد به استاد قاسم انصاری که گوشهای آرام در خود فرورفته است؛ چند بار میگویم سلام استاد تا میشنود، با تواضع خاص خودش که از ویژگیهای اهل فرهنگ و ادب است به نشانه احترام از روی صندلی بلند میشود.
او را به نشستن دعوت و از او درخواست میکنم به سؤالاتی درباره دکتر دبیرسیاقی پاسخ بدهد، میپذیرد و درحالیکه دیوان منوچهری تصحیح دبیرسیاقی را ورق میزند منتظر سؤالات من مینشیند، اما انگار در بین ورقهای کتاب نزد رفیق دیرینهاش سیر میکند.
انصاری میگوید: دکتر مرد بسیار عزیز و ارزندهای بود، علاوه بر تعلقخاطری که به ایران داشت به قزوین هم بسیار اهمیت داد و سالهای آخر عمرش را از تهران به قزوین آمد و در شهری که به آن تعلق داشت سکنی گزید.
این استاد عرفان با اشاره به علاقه دبیرسیاقی به قزوین بیان میکند: سید محمد دبیرسیاقی نسبت به تاریخ قزوین دغدغه داشت و کتابهای بسیار ارزندهای با محوریت این دیار از او به یادگار مانده است.
انصاری با اشاره به فضائل اخلاقی دبیرسیاقی تصریح میکند: استاد بسیار منظم و مرد فوقالعاده مؤدبی بود. وقتی ميهمانی دوست داشت خودش میزبان باشد و از میهمانانش پذیرایی کند.
این استاد دانشگاه در پایان سخنانش میگوید: بيش از 80 کتاب تألیفی و تصحیحی و مقالات متعدد تحقیقی که در مجلات علمی سراسر دنیا منتشرشده است ز این استاد بزرگ قزوینی به یادگار مانده است.
به گزارش ايسنا، ساعت نزدیک نه و نیم است، با دکتر انصاری خداحافظی میکنم و به سمت مدرسه امید که همان نزدیکی است میروم، داخل محوطه نسبتاً خلوت است؛ یاران همیشگی آمدهاند، آنهایی که در جلسات چهارشنبههای استاد کموبیش حضور داشتند.
کمکم بر تعداد جمعیت اضافه میشود؛ هنوز از مسئولین خبری نیست، فضای حاکم بر محوطه مدرسه امید سنگين است. بهطرف یکی دوستان جلسات شاهنامهخوانی میروم و از او درباره استاد میپرسم.
ترکمن که بازنشسته آموزشوپرورش است با اشاره به اینکه خیلی ارتباط نزدیکی با استاد ندارد میگوید: من چون به شاهنامه علاقه بسیار دارم و در این حوزه فعالیت میکنم میدانم که دکتر دبیرسیاقی یکی از شاهنامه پژوهان بزرگ ایران و جهان بود و شاهنامهای که استاد به نثر درآورده است در حالا حاضر روانترین نثر موجود از شاهنامه است.
این دبیر بازنشسته اشاره میکند: بسیاری از شاهنامه پژوهانی که در حال حاضر فعالیت میکنند به گفته خودشان مستقیم و یا غیرمستقیم از شاگردان استاد دبیرسیاقی بودهاند.
ترکمن در پایان اضافه میکند: افتخار قزوینیهاست که استاد دبیرسیاقی اهل قزوین است، هرچند در زمان حیات بهخوبی قدردان زحمات این چهره ماندگار نبودهایم.
به گزارش ايسنا، در محوطه چرخ میزنم و روی چهره کسانی که برای بدرقه استاد بهسوی آرامگاه ابدی آمدهاند دقیق میشوم؛ نگاه همه بهعکس دکتر دبیرسیاقی سرشار از محبت و احترام است، با چند نفر از کارشناسان میراث فرهنگی که سخن میگویم همگی متفقالقول از طریق کتابهایی که سیدمحمد دبیرسیاقی در حوزه میراث فرهنگی قزوین تألیف کرده است آشنا و بعدها با حضور در جلسات ادبی او شیفته منش و رفتار این چهره ماندگار قزوینی شدهاند.
دانشجویان دبیرسیاقی هم آمدهاند، چه آنها که در سالهای دور بهصورت مستقیم و غیرمستقیم از محضر کلاس او استفاده کردهاند و چه آنها که در سالهای اخیر در جلسات ادبی حضور استاد را درک کرده بودند.
یک نفر از دانشجوهای قدیمی استاد میگوید: من آرامش چهره دکتر را هیچوقت فراموش نمیکنم، او آنقدر در رفتار و گفتارش آرامش و طمأنینه داشت که هرگونه اضطرابی را از ما دور میکرد؛ برای من استاد زنده است چون در قلبم زنده است، رفتار و منش او را در برخورد با یک دانشجو هیچوقت فراموش نخواهم کرد.
یکی دیگر از دانشجوها که در همسایگی منزل دکتر دبیرسیاقی ساكن است به خاطرهای شیرین از استاد اشاره میکند و میگوید: من صبوری را از آقای دکتر دبیرسیاقی آموختم؛ یکبار من برای چند پرسش یک پژوهش نزد دکتر رفته بودم در عالم جوانی سؤالاتم را سریع شروع کردم؛ استاد ظرفیت شیرینی را که در کنار دستشان بود به من تعارف کرد و گفت دهانت را شیرین کن، نفسی تازه کن بعد سؤالت را بپرس.
محوطه تقریباً شلوغ شده است. در بین جمعیت ایرج شهبازی عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران را میبینم، به طرفش میروم و از او درباره استاد میپرسم.
شهبازی در ابتدا میگوید: چند سالی در مؤسسه لغتنامه دهخدا با دکتر همکاری کردم و از نزدیک با ویژگیهای علمی استاد آشنا بودم، بهجز این ارتباط مستقیم که بین ما وجود داشت از طریق پی گیری آثار دکتر دبیرسیاقی از خرمن دانش و معرفتی که داشتند خوشهچینی کردهام.
وی ادامه میدهد: عشق فراوانی که دکتر به ایران و بهویژه قزوین داشت در حدی بود که با اشتیاق به دنبال حفظ و نگهداری اسناد مربوط به قزوین و ایران همت میکرد.
این استاد دانشگاه تأکید میکند: دکتر نسبت به اساتید گذشته خود بهخصوص علامه دهخدا بسیار باوفا بود، تا همین چند سال پیش در مؤسسه میدیدیم که وقتی نام علامه دهخدا به میان میآمد همه وجود استاد شکفته میشد و البته این وفاداری به این معنا نبود که دکتر استدلالات شخصی خود را نداشته باشد، بهترین شاهد برای این مسئله لغتنامهای بود که دکتر بعد از دهخدا طرحریزی کرد که از بسیاری جهات با لغتنامه دهخدا متفاوت بود.
عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران بیان میکند: مجموعه تألیفات استاد که به بیش از 80 جلد میرسد نشان میدهد او از عمر پربرکت خود به بهترین وجه استفاده کرده و هیچگاه وقت خود را تلف نکرده است.
وی اضافه میکند: در یک جمله میتوان گفت استاد نماد پشتکار، وظیفهشناسی، مسئولیتپذیری، دقت نظر و عشق به وطن بود، دکتر به لحاظ انسانی و اخلاقی هم مرد بزرگی بود و در کمک کردن افراد و تلاش برای شاد کردن انسانها از هیچ کاری فروگذار نمیکرد.
استاد دانشگاه تهران ضمن بیان خاطرهای از دكتر دبيرسياقي میگوید: حدود چهار سال پیش رئیسجمهور هدیهای را برای ایشان در نظر گرفت که پیوست هدیه 14 میلیون تومان پول نقد بود؛ استاد از گرفتن وجه امتناع کردند و به استاندار وقت قزوین اطلاع دادند که مبلغ صرف امور نيازمندان شود.
منوچهر مشیری مستندسازی که مستند پرتره دکتر دبیرسیاقی را ساخته است در بین جمعیت حاضر است و درباره مستند استاد میگوید: مستند دكتر دبیرسیاقی با عنوان «نادره کار» در سال 1395 با حمایت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ساخته شد.
این مستندساز اضافه میکند: نادره کار در جشنواره سینما حقیقت سال گذشته به نمایش درآمد و جزو برگزیدهها معرفی شد.
مشیری که چهار مستند پرتره درباره چهار واژه پژوه برجسته ایرانی علامه دهخدا، محمد معین، سید جعفر شهیدی و سیدمحمد دبیرسیاقی ساخته است بیان میکند: قبل از اینکه این فیلم را بسازم دکتر دبیرسیاقی را از طریق آثار متعددی که داشت میشناختم ضمن اینکه زمانی که مستند دهخدا و سید جعفر شهیدی را میساختم در بخشی از این فیلمها دکتر دبیرسیاقی نيز حضور داشت.
به گزارش ايسنا برای مصاحبه به سمت هرکسی که میروم یک خانم که به نظرم آشنا نیست میآید و کنارم میایستد و به مصاحبهها گوش میدهد، کنجکاو میشوم و از او میخواهم در مصاحبه شرکت کند قبول نمیکند تنها میگوید: من استاد را نمیشناسم فقط میدانم شاگرد دهخدا بوده، آمدهام که این مرد بزرگ را بیشتر و بهتر بشناسم. چند نفر از فرهنگیان قزوینی هم به همراه خانوادهشان آمدهاند تا بزرگمرد فضل و ادب قزوین را بهسوی خانه ابدی بدرقه کنند.
مرتضی روزبه که در جلسات استاد به صورت مستمر حضور داشته نیز بیان میکند: محمد دبیر سیاقی به اذعان تمام شخصیتهای اهل ادب و فرهنگ قطعاً یکی از شخصیتهای بسیار مؤثر، عالم و آگاه در حوزه تخصصی ادبیات است، بهعنوان وصی دهخدا سالیان زیادی در محضر علامه دهخدا بوده است و آنها ارتباط بسیار عمیق و وسیع باهم داشتند.
وی ادامه میدهد: دبیر سیاقی شخصیت جهانی- ملی بود، درواقع دکتر از سال 73 تصمیم گرفتند که زندگیشان را به قزوین منتقل کنند و غیر از روزهایی که در مؤسسه دهخدا مشغول بودند و بهعنوان وارث دهخدا کار میکردند بقیه عمر خود را در قزوین به سر میبرند و محافل ادبی را بهصورت جلسات هفتگی در منزل خود برقرار میکردند.
روزبه خاطرنشان میکند: فضیلت استاد بیشتر از فضل او عامل جذب شاگردان بود؛ ادب، تواضع و افتادگی از بارزترین ویژگیهای استاد بود و من به یاد ندارم که دکتر در جمع کلمهای سبک بر زبان بیاورد، دیگران را هم به این موضوع ترغیب میکرد.
به گزارش ايسنا مراسم رسماً آغاز میشود، «ردیف اولیها» همگی آمدهاند، آمدهاند عکسشان را بگیرند و بروند، دیگر صدا به صدا نمیرسد، مردم زیر تابوت استاد را میگیرند و به سمت امامزاده حسین حرکت میکنیم، آرام کنار جمعیت راه میروم به سخنان مردم فکر میکنم، هرچه بود احترام بود و ارادت به کسی که تمام عمرش را با عشق وقف خدمت به سرزمین و مردمش کرده است؛ ناخودآگاه این بیت حضرت حافظ را زمزمه میکنم «هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق/ ثبت است بر جریده عالم دوام ما»
در این میان تنها يك موضوع ذهنم را مشغول كرده است كه آيا بستر فرهنگی و اجتماعی روزگار ما بازهم «دبیرسیاقی» پرور خواهد بود؟
گزارش از زهرا عبداللهی خبرنگار ايسنا منطقه قزوين
به گزارش ایسنا منطقه قزوین، امروز مراسم تشييع و تدفين دكتر دبيرسياقی است، یک ساعت زودتر به محل مراسم میرسم؛ آسمان صاف و آرام است، از پشت ویترین کتابفروشی نزدیک عمارت عالیقاپو نگاهی به داخل میاندازم و وارد میشوم؛ هنوز مسئول کتابفروشی را ندیدهام که چشمم میافتد به استاد قاسم انصاری که گوشهای آرام در خود فرورفته است؛ چند بار میگویم سلام استاد تا میشنود، با تواضع خاص خودش که از ویژگیهای اهل فرهنگ و ادب است به نشانه احترام از روی صندلی بلند میشود.
او را به نشستن دعوت و از او درخواست میکنم به سؤالاتی درباره دکتر دبیرسیاقی پاسخ بدهد، میپذیرد و درحالیکه دیوان منوچهری تصحیح دبیرسیاقی را ورق میزند منتظر سؤالات من مینشیند، اما انگار در بین ورقهای کتاب نزد رفیق دیرینهاش سیر میکند.
علاقه استاد دبيرسياقی به تاريخ قزوين
انصاری میگوید: دکتر مرد بسیار عزیز و ارزندهای بود، علاوه بر تعلقخاطری که به ایران داشت به قزوین هم بسیار اهمیت داد و سالهای آخر عمرش را از تهران به قزوین آمد و در شهری که به آن تعلق داشت سکنی گزید.
این استاد عرفان با اشاره به علاقه دبیرسیاقی به قزوین بیان میکند: سید محمد دبیرسیاقی نسبت به تاریخ قزوین دغدغه داشت و کتابهای بسیار ارزندهای با محوریت این دیار از او به یادگار مانده است.
انصاری با اشاره به فضائل اخلاقی دبیرسیاقی تصریح میکند: استاد بسیار منظم و مرد فوقالعاده مؤدبی بود. وقتی ميهمانی دوست داشت خودش میزبان باشد و از میهمانانش پذیرایی کند.
این استاد دانشگاه در پایان سخنانش میگوید: بيش از 80 کتاب تألیفی و تصحیحی و مقالات متعدد تحقیقی که در مجلات علمی سراسر دنیا منتشرشده است ز این استاد بزرگ قزوینی به یادگار مانده است.
به گزارش ايسنا، ساعت نزدیک نه و نیم است، با دکتر انصاری خداحافظی میکنم و به سمت مدرسه امید که همان نزدیکی است میروم، داخل محوطه نسبتاً خلوت است؛ یاران همیشگی آمدهاند، آنهایی که در جلسات چهارشنبههای استاد کموبیش حضور داشتند.
کمکم بر تعداد جمعیت اضافه میشود؛ هنوز از مسئولین خبری نیست، فضای حاکم بر محوطه مدرسه امید سنگين است. بهطرف یکی دوستان جلسات شاهنامهخوانی میروم و از او درباره استاد میپرسم.
دکتر دبیرسیاقی یکی از شاهنامه پژوهان بزرگ ایران و جهان بود
ترکمن که بازنشسته آموزشوپرورش است با اشاره به اینکه خیلی ارتباط نزدیکی با استاد ندارد میگوید: من چون به شاهنامه علاقه بسیار دارم و در این حوزه فعالیت میکنم میدانم که دکتر دبیرسیاقی یکی از شاهنامه پژوهان بزرگ ایران و جهان بود و شاهنامهای که استاد به نثر درآورده است در حالا حاضر روانترین نثر موجود از شاهنامه است.
این دبیر بازنشسته اشاره میکند: بسیاری از شاهنامه پژوهانی که در حال حاضر فعالیت میکنند به گفته خودشان مستقیم و یا غیرمستقیم از شاگردان استاد دبیرسیاقی بودهاند.
ترکمن در پایان اضافه میکند: افتخار قزوینیهاست که استاد دبیرسیاقی اهل قزوین است، هرچند در زمان حیات بهخوبی قدردان زحمات این چهره ماندگار نبودهایم.
به گزارش ايسنا، در محوطه چرخ میزنم و روی چهره کسانی که برای بدرقه استاد بهسوی آرامگاه ابدی آمدهاند دقیق میشوم؛ نگاه همه بهعکس دکتر دبیرسیاقی سرشار از محبت و احترام است، با چند نفر از کارشناسان میراث فرهنگی که سخن میگویم همگی متفقالقول از طریق کتابهایی که سیدمحمد دبیرسیاقی در حوزه میراث فرهنگی قزوین تألیف کرده است آشنا و بعدها با حضور در جلسات ادبی او شیفته منش و رفتار این چهره ماندگار قزوینی شدهاند.
دانشجویان دبیرسیاقی هم آمدهاند، چه آنها که در سالهای دور بهصورت مستقیم و غیرمستقیم از محضر کلاس او استفاده کردهاند و چه آنها که در سالهای اخیر در جلسات ادبی حضور استاد را درک کرده بودند.
یک نفر از دانشجوهای قدیمی استاد میگوید: من آرامش چهره دکتر را هیچوقت فراموش نمیکنم، او آنقدر در رفتار و گفتارش آرامش و طمأنینه داشت که هرگونه اضطرابی را از ما دور میکرد؛ برای من استاد زنده است چون در قلبم زنده است، رفتار و منش او را در برخورد با یک دانشجو هیچوقت فراموش نخواهم کرد.
یکی دیگر از دانشجوها که در همسایگی منزل دکتر دبیرسیاقی ساكن است به خاطرهای شیرین از استاد اشاره میکند و میگوید: من صبوری را از آقای دکتر دبیرسیاقی آموختم؛ یکبار من برای چند پرسش یک پژوهش نزد دکتر رفته بودم در عالم جوانی سؤالاتم را سریع شروع کردم؛ استاد ظرفیت شیرینی را که در کنار دستشان بود به من تعارف کرد و گفت دهانت را شیرین کن، نفسی تازه کن بعد سؤالت را بپرس.
محوطه تقریباً شلوغ شده است. در بین جمعیت ایرج شهبازی عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران را میبینم، به طرفش میروم و از او درباره استاد میپرسم.
استاد برای شاد کردن انسانها از هیچ کاری فروگذار نمیکرد
شهبازی در ابتدا میگوید: چند سالی در مؤسسه لغتنامه دهخدا با دکتر همکاری کردم و از نزدیک با ویژگیهای علمی استاد آشنا بودم، بهجز این ارتباط مستقیم که بین ما وجود داشت از طریق پی گیری آثار دکتر دبیرسیاقی از خرمن دانش و معرفتی که داشتند خوشهچینی کردهام.
وی ادامه میدهد: عشق فراوانی که دکتر به ایران و بهویژه قزوین داشت در حدی بود که با اشتیاق به دنبال حفظ و نگهداری اسناد مربوط به قزوین و ایران همت میکرد.
این استاد دانشگاه تأکید میکند: دکتر نسبت به اساتید گذشته خود بهخصوص علامه دهخدا بسیار باوفا بود، تا همین چند سال پیش در مؤسسه میدیدیم که وقتی نام علامه دهخدا به میان میآمد همه وجود استاد شکفته میشد و البته این وفاداری به این معنا نبود که دکتر استدلالات شخصی خود را نداشته باشد، بهترین شاهد برای این مسئله لغتنامهای بود که دکتر بعد از دهخدا طرحریزی کرد که از بسیاری جهات با لغتنامه دهخدا متفاوت بود.
عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران بیان میکند: مجموعه تألیفات استاد که به بیش از 80 جلد میرسد نشان میدهد او از عمر پربرکت خود به بهترین وجه استفاده کرده و هیچگاه وقت خود را تلف نکرده است.
وی اضافه میکند: در یک جمله میتوان گفت استاد نماد پشتکار، وظیفهشناسی، مسئولیتپذیری، دقت نظر و عشق به وطن بود، دکتر به لحاظ انسانی و اخلاقی هم مرد بزرگی بود و در کمک کردن افراد و تلاش برای شاد کردن انسانها از هیچ کاری فروگذار نمیکرد.
استاد دانشگاه تهران ضمن بیان خاطرهای از دكتر دبيرسياقي میگوید: حدود چهار سال پیش رئیسجمهور هدیهای را برای ایشان در نظر گرفت که پیوست هدیه 14 میلیون تومان پول نقد بود؛ استاد از گرفتن وجه امتناع کردند و به استاندار وقت قزوین اطلاع دادند که مبلغ صرف امور نيازمندان شود.
«نادره کار» مستند پرتره سیدمحمد دبیرسیاقی
منوچهر مشیری مستندسازی که مستند پرتره دکتر دبیرسیاقی را ساخته است در بین جمعیت حاضر است و درباره مستند استاد میگوید: مستند دكتر دبیرسیاقی با عنوان «نادره کار» در سال 1395 با حمایت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ساخته شد.
این مستندساز اضافه میکند: نادره کار در جشنواره سینما حقیقت سال گذشته به نمایش درآمد و جزو برگزیدهها معرفی شد.
مشیری که چهار مستند پرتره درباره چهار واژه پژوه برجسته ایرانی علامه دهخدا، محمد معین، سید جعفر شهیدی و سیدمحمد دبیرسیاقی ساخته است بیان میکند: قبل از اینکه این فیلم را بسازم دکتر دبیرسیاقی را از طریق آثار متعددی که داشت میشناختم ضمن اینکه زمانی که مستند دهخدا و سید جعفر شهیدی را میساختم در بخشی از این فیلمها دکتر دبیرسیاقی نيز حضور داشت.
به گزارش ايسنا برای مصاحبه به سمت هرکسی که میروم یک خانم که به نظرم آشنا نیست میآید و کنارم میایستد و به مصاحبهها گوش میدهد، کنجکاو میشوم و از او میخواهم در مصاحبه شرکت کند قبول نمیکند تنها میگوید: من استاد را نمیشناسم فقط میدانم شاگرد دهخدا بوده، آمدهام که این مرد بزرگ را بیشتر و بهتر بشناسم. چند نفر از فرهنگیان قزوینی هم به همراه خانوادهشان آمدهاند تا بزرگمرد فضل و ادب قزوین را بهسوی خانه ابدی بدرقه کنند.
تواضع و فروتنی مهمترین ویژگی استاد بود
مرتضی روزبه که در جلسات استاد به صورت مستمر حضور داشته نیز بیان میکند: محمد دبیر سیاقی به اذعان تمام شخصیتهای اهل ادب و فرهنگ قطعاً یکی از شخصیتهای بسیار مؤثر، عالم و آگاه در حوزه تخصصی ادبیات است، بهعنوان وصی دهخدا سالیان زیادی در محضر علامه دهخدا بوده است و آنها ارتباط بسیار عمیق و وسیع باهم داشتند.
وی ادامه میدهد: دبیر سیاقی شخصیت جهانی- ملی بود، درواقع دکتر از سال 73 تصمیم گرفتند که زندگیشان را به قزوین منتقل کنند و غیر از روزهایی که در مؤسسه دهخدا مشغول بودند و بهعنوان وارث دهخدا کار میکردند بقیه عمر خود را در قزوین به سر میبرند و محافل ادبی را بهصورت جلسات هفتگی در منزل خود برقرار میکردند.
روزبه خاطرنشان میکند: فضیلت استاد بیشتر از فضل او عامل جذب شاگردان بود؛ ادب، تواضع و افتادگی از بارزترین ویژگیهای استاد بود و من به یاد ندارم که دکتر در جمع کلمهای سبک بر زبان بیاورد، دیگران را هم به این موضوع ترغیب میکرد.
به گزارش ايسنا مراسم رسماً آغاز میشود، «ردیف اولیها» همگی آمدهاند، آمدهاند عکسشان را بگیرند و بروند، دیگر صدا به صدا نمیرسد، مردم زیر تابوت استاد را میگیرند و به سمت امامزاده حسین حرکت میکنیم، آرام کنار جمعیت راه میروم به سخنان مردم فکر میکنم، هرچه بود احترام بود و ارادت به کسی که تمام عمرش را با عشق وقف خدمت به سرزمین و مردمش کرده است؛ ناخودآگاه این بیت حضرت حافظ را زمزمه میکنم «هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق/ ثبت است بر جریده عالم دوام ما»
در این میان تنها يك موضوع ذهنم را مشغول كرده است كه آيا بستر فرهنگی و اجتماعی روزگار ما بازهم «دبیرسیاقی» پرور خواهد بود؟
گزارش از زهرا عبداللهی خبرنگار ايسنا منطقه قزوين
نظرات