• چهارشنبه / ۲۵ آذر ۱۳۸۳ / ۱۲:۲۵
  • دسته‌بندی: فرهنگ عمومی
  • کد خبر: 8309-10153

همايش ”در محضر مولانا“ برگزار شد استاد دانشگاه آمريكا: تحقيقات امروز درباره مولانا بسيار ابتدايي است اسلامي ندوشن: عرفان ايراني دست و پا مي‌زند

همايش ”در محضر مولانا“ برگزار شد
استاد دانشگاه آمريكا: تحقيقات امروز درباره مولانا بسيار ابتدايي است
اسلامي ندوشن: عرفان ايراني دست و پا مي‌زند
يادواره همايش ”آموزه‌هاي مولانا براي انسان معاصر” با عنوان ”در محضر مولانا” عصر ديروز در باشگاه دانشجويي دانشگاه تهران برگزار شد. به گزارش خبرنگار خبرگزاري داشنجويان ايران (ايسنا)، در ابتداي اين برنامه سخنراني تلفني دكتر چيتيك ـ استاد دانشگاه آمريكا ـ براي حاضران پخش شد. وي در ابتداي سخنانش تحقيقات امروز درباره مولانا را بسيار ابتدايي دانست و عنوان كرد: اين امر باعث شده كه مولانا آن طور كه بايد شناخته شود شناخته نشده است. البته كساني چون نيلكسون و آنه ماري شيمل در اين زمينه كار كرده‌اند؛ مثلا نيكلسون ترجمه مثنوي را چاپ كرده؛ ولي هنوز آثار ديگر مولوي ترجمه نشده است؛ چرا كه بسياري از آنها مسائل عرفاني فارسي را خوب بلد نيستند كه بتوانند آن‌را ترجمه كنند. پس هنوز خيلي مانده كه آثار مولانا به زبانهاي ديگر ترجمه شود. وي درباره استقبال از آثار مولانا در دنيا يادآوري كرد: آن آثار مولانا كه از آن استقبال مي‌شود ترجمه اشعار او به انگليسي است كه توسط چند شاعري كه به زبان انگليسي خوب شعر مي‌گويند؛ ولي فارسي را بلد نيستند، بوده كه آنها از كار نيلكسون و ديگران استفاده مي‌كنند و به صورت انگليسي خوب در مي‌آورند و مردم هم خوب استقبال مي‌كنند؛ اما اين عده از مترجمان مسائل عرفاني اشعار مولانا را كنار مي‌گذارند و فقط از عشق و عواطف انساني سخن مي‌گويند؛ بنابراين اصل مطلب مولانا مشخص نيست. اما سه سال پيش مثنوي معنوي مولانا پرفروش‌ترين كتاب سال بود؛ ولي مردم اطلاع ندارند كه مولانا چه دارد مي‌گويد. مترجم مقالات مس كه كانديداي كتاب سال 83 شده است، عنوان كرد: وقتي در آمريكا از مولانا صحبت مي‌شود سخن از اشعاري به ميان مي‌آيد كه معنويتي بي‌ريشه و اصول است و هر كس مي‌تواند با آن سرو كار داشته باشد؛ بدون اينكه ايمان و مذهبي داشته باشد، كه اين از نظر مردم آمريكا خوب است؛ اما پيام مولانا چيز ديگري بوده و اين است كه انسان در خطر بزرگي قرار دارد كه آن فراموشي از خداست. مولانا راه حل اين موضوع و پيدا كردن خدا در زندگي را متابعت از پيامبران دانسته، براي رسيدن به هدايت و سعادت عنوان مي‌كند. در حالي كه انسان امروز از هوي و هوس خود پيروي مي‌كند نه از خدا. وي بحران دنياي مدرن را يك بحران كلي توصيف كرده و ادامه داد: براي حل اين بحران هر كس مي‌تواند دنبال تعليمات عرفاني برود كه در زندگي چه كند يا چه نكند. چيتيك درباره ارتباط عرفان، اسلام و تشيع تصريح كرد: اين مساله‌اي پيچيده است؛ چرا كه اسلام انواع و اقسام داشته و عرفان هم همين‌طور. تازه وقتي به تاريخ اسلام هم نگاه مي‌كنيم، مي‌بينيم تشيع‌ها هم مختلف است؛ اما عرفان قلب اسلام بوده و تعليمات دروني اسلام را ظاهر مي‌كند. اگر فقط به ظاهر اسلام توجه كنيم، ممكن است گم شويم. بسياري از بزرگان تشيع به‌خصوص امامان اهل عرفان بودند. اگر مي‌گوييم عرفان قلب اسلام است پس قلب تشيع هم هست و تشيع بدون عرفان درست نمي‌شود. دكتر علي شيخ‌الاسلام - عضو هيات علمي دانشگاه تهران - سخنران بعدي اين همايش ني نامه مولوي در آغاز مثنوي را جوهر عرفان اسلامي دانست و گفت اگر همه آنچه تا در مثنوي، حديقه سنايي و منظومه‌هاي عرفاني عطار و 560 فصل در فتوحات محي‌الدين، قصايد بلند و پرمحتواي اشعار ابن فارض را بخواهيم، در كوتاه ترين عبارت بفشريم و بگوييم عرفان اسلامي چيست و از كجا آغاز و به كجا ختم مي‌شود و چه پيامي را به دوش مي‌كشد. اين همه سخن و كلام به راستي ني نامه 18 بيتي جلال‌الدين محمد مولوي است . چرا كه در ني نامه سخن از هجران است و دورافتادگي، سخن از هبوط است و آدمي كه از بهشت فطرت خويش رانده و به نيستان قرب الهي تا آخرين مراتب وجود كه عالم طبيعت است جدا مي‌شود كه عرفان واقعي اساس چنين دردمندي و دوري از محضر است. وي تصريح كرد: به راستي چند عارف را مي‌شناسيد كه درد هجر و دور افتادگي از خدا را باتمام وجود خويش احساس كنند؟ بيخود نيست مولوي با تعبير ”بشنو” كلام بلند خويش را آغاز مي‌كند. هيچ انديشيده‌ايد كلمه بشنو در نخستين بيت و لحظه سخن گفتن با مخاطب چه معنايي دارد؟ او صحبتي ميان خود و خواننده‌اش برقرار مي‌كند و به راستي كه همه بزرگان عرفان و ادب تا اين رابطه صميمانه را با مخاطب ايجاد نكنند، سخن نمي‌گويند كه حافظ بهتر از همه چنين كاري را با مخاطبان خودكرده است. اين استاد دانشگاه يادآوري كرد: مولوي بعد از 18 بيت سخن گفتن با مخاطب با زبان عرفان و ادب سرانجام گويي آنچنان مخاطبان صاحب تامل را كم مي‌بيند كه مي‌گويد: در نيابد حال پخته هيچ خامي ---- پس سخن كوتاه بايد والسلام. او از بشنو آغاز مي‌كند تا والسلام اين ابيات اوليه پايان مي‌پذيرد. هنوز هم جاي درنگ در كلمه بشنو وجود دارد. وي گفت: در دنياي امروز ما چه مقدار با تاملات معنوي امثال مولوي و حافظ آشناست اگر موجي از مولوي پسندي در دنياي امروز گوش‌نوازي مي‌كند. به راستي بر اساس احساس انسان نسبت به پايگاه خويش در نظام آفرينش با همان راه و روالي است كه مولوي تعقيب كرده، آيا به راستي دنياي امروز تشنه معنويت مولوي است؟ آيا پيام حافظ كه: تو را ز كنگره عرش مي‌زنند صفير ندانست كه در اين دامگه چرا افتاده است گوش شنوا دارد؟ محمدعلي اسلامي ندوشن - پژوهشگر و استاد دانشگاه ـ نيز مثنوي مولوي را حماسه ايران بعد از اسلام دانست و با آوردن ابياتي از ني نامه مولانا تصريح كرد:‌ خود مولانا اشاره دارد كه كلامش درست دريافت نخواهد شد. بعد از مولانا كتابهاي زيادي درباره‌اش نوشته شده كه در حدود 2500 كتاب است؛ ولي به نظر مي‌آيد دست گذاشتن بر روي مغز كار تا كنون خيلي مورد توجه نبوده است. وي متذكر شد: مثنوي مولوي به عنوان كتابي است كه كل مسائل اسلامي، ايراني و بشري را در خود جاي داده و فشرده فرهنگ و تاريخ و معتقدات قوم ايراني است. اين كتاب دو لايه بيروني و دروني دارد. متن هر كتاب مهمي در زبان فارسي اين خاصيت را دارد؛ زيرا ايراني بعد از اسلام دو لايه زندگي كرده است. مولوي در يك لايه به معنا كردن كلمات، اشاره‌هايي كه به قرآن و حديث و حكايات رايج داشته پرداخته كه اين قسمت لايه‌ رويي مثنوي است. اسلامي ندوشن درباره لايه دروني مثنوي عنوان كرد: به اين لايه كمتر پرداخته شد كه در آن كل مسائل بشري مطرح مي‌شود. بايد به آنجا رفت؛ اما آسان نيست و هر كس جرات اين كار را ندارد؛ زيرا بسياري از ابهامات بشري رو مي‌شود. كتب بزرگ جهان روي مسائل اصلي بشر دست مي‌گذارند كه از سرشت انسان شروع مي‌شود. اينكه انسان چه موجودي است، به كجا حركت مي‌كند و چه مي‌خواهد، مثنوي مولانا همين مسائل را در برمي‌گيرد كه مسائل اساسي انسان است كه از تجربيات شخصي و گاهي داستانهاي پيش پا افتاده مي‌آورد تا براي محوز فكري خود دليل بياورد. حتا از آوردن داستانهاي مستهجن هم ابا ندارد؛ تا بتواند حرف خود را بزند. محوريت او كل هستي است كه ديباچه مثنوي هم بازگشت به اصل است؛ جايي كه انسان از آن جدا شده است. عرفان ايراني دست و پا مي‌زند كه نقص وجود انسان جبران شود. جست‌وجو و كاوش نشان دهد پويايي انديشه انسان و حركت به سمت كمال انساني است. اين استاد دانشگاه افزود: مولانا به چند نكته اساسي تاكيد دارد؛ يكي از آنها اصل در مقابل فرع است؛ چرا كه انسانها با مسائل مختلف روبه‌رو هستند كه تعدادي از آنها جنبه اصلي و عده ديگر فرعي هستند. مولانا نگران اين است كه بشر جنبه فرع را بگيرد. وي مثنوي را زاييده عرفان ايراني دانست و اظهار داشت: عرفان ايراني مانند كره ماه است كه يك رويه آن تاريك و يك رويه روشن دارد و مقدار زيادي خرافه؛ اما رويه روشن مهم است كه به سمت حكومت جهاني سوق داده شود كه همه انسانها فارغ از رنگ پوست و نژاد يكي هستند. اين همان پيام اصلي مولاناست. به گزارش ايسنا غلامرضا اعواني - رييس انجمن حكمت و فلسفه ايران ـ به‌عنوان سخنران بعدي اين همايش عنوان كرد: غير از كتابهاي آسماني كتابي را نمي‌شناسم كه مانند مثنوي معنوي انساني باشد و از زبان انسان تا اين درجه از وحي و حقايق الهي سخن گفته باشد. بيشتر اشعار مولانا مانند اقيانوس ما را به بحر معنوي فرو مي‌برد و پيش از هر كتاب ديگري حاوي مطالب معنوي است و هيچ كتابي بشري را نيافته‌ام كه به اندازه مولانا غواص بحر معاني باشد و ما را با اسرار هستي آشنا كند. وي با عنوان اين مطلب كه ما در نوشتن تاريخ انديشه قصور كرده‌ايم، ادامه داد: يكي از اشتباهات ما اين است كه انديشه را به كساني كه فيلسوف ناميده مي‌شوند محصور مي‌كنيم؛ چرا در كتابهاي تاريخ تفكر ما مولانا راهي پيدا نكرده است؟ هر چند كه مولانا نقدهايي دارد و گفته كه ”پاي استدلاليان چوبي بود” اما نقد فلسفي چه ايرادي دارد؟ اگر مولانا و ‌خيام وارد انديشه ما مي‌شدند، تاريخ انديشه ما چيز ديگري بود. اعواني تصريح كرد: مولانا را معمولا ناقد عقل دانسته‌اند؛ اما كمتر فيلسوفي را ديد‌ه‌ام كه مانند مولانا تا اين حد درباره عقل مطلب داشته باشد. امروز مي‌توان جهان مدرن را از ديدگاه مولانا نقد كرد. مولانا عقل دنيوي و الهي را بررسي مي‌كند و براي تمام آنهايي را كه به مقام فقر و فنا رسيده‌اند، ارزش زيادي قايل مي‌شود؛ چرا كه آنان مقربان حضرت حق هستند. وي ادامه داد: مولانا بيش از هر متفكري درباره معاني و مدارج عقل، عقل مذموم و محمود توجه داشته و عقلي را كه عشق را منكر است عقل جزوي مي‌داند. تا حدي كه تمام تفكر هگل در اين شعر مولانا است: اين جهان يك فطرت است از عقل كل عقل چون شاه است صورتها رسل تازه هگل نتوانسته به آن عمق انديشه مولانا دست يابد. شهرام پازوكي - استاد دانشگاه - نيز با اشاره به اينكه در چند سال اخير به تفكر عرفاني و مولانا در غرب در چند سال اخير به تفكر عرفاني و مولانا در غرب توجه فراواني شده است، تصريح كرد: تفكر مولانا تفكر كلي است و مربوط به ايرانيان نيست؛ بلكه به كل جهان اختصاص دارد. اين تصور وجود دارد كه تاثير و تاثرها تنها در عالم اقتصادي و سياسي رخ مي‌دهد؛ اما دقت نمي‌كنيم اين مساله در عالم تفكر شديد‌تر است؛ ولي پنهان. وي با انتقاد از دانشكده هاي ادبيات و الهيات عنوان كرد: ‌اين دانشكده‌ها كه خود را جزو متوليان آثار اين بزرگان مي‌دانند يك بزرگداشت برگزار نگرده‌اند. آن وقت است كه بزرگداشت شاه نعمت الله ولي در خارج برگزار مي‌شود و دانشكده فني متولي برگزاري كنگره مولانا مي‌شود. سياسيت گذاري كلان فرهنگي در ايران دچار سردرگمي است؛ از طرفي مي‌خواهد از تصوف و عرفان عقب نماند و از طرف ديگر پاسخگوي منتقدان داخلي هم بايد باشد. ادعا مي‌كند كه تصوف و عرفان خارج از اسلام است اين مساله را مستشرقان هم عنوان مي‌كنند؛ ولي منظور آنان اين است كه عرفان اسلامي ماخوذ از مسيحيت است. پازوكي متذكر شد: ما معمولا فكر مي‌كنيم تشيع يك مذهب فقهي است؛ اما اين طور نيست. تشيع يك مذهب فقهي و عرفاني نيست. مي‌گويند كه تصوف براي اهل تسنن، است به فرض مولوي سني باشد، بايد ما او را از متفكران بيرون بگذاريم؛ آن هم در زمانه‌اي كه كشورهاي ديگر سعي مي‌كنند كه بزرگان ما را به خود منتسب كنند. وي ادامه داد: ‌ما چطور مساله گفتگوي تمدنها را مطرح مي‌كنيم؛ اما هنوز بر سر شيعه و سني بودن بزرگان خود بحث داريم و چگونه اين همه از كلمه تصوف هراس داريم؛ مبادا اينكه به تصوف متهم شويم؛ در حالي كه عرفان همواره در متن تصوف رشد كرده و جدا از آن نبوده است. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha