• دوشنبه / ۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ / ۱۷:۱۶
  • دسته‌بندی: فارس
  • کد خبر: 1400020604150

استاد دانشگاه و نویسنده معاصر:

نثر فارسی مدیون سعدی‌ است

نثر فارسی مدیون سعدی‌ است
عکس آرشیوی است.

ایسنا/فارس یک استاددانشگاه، پژوهشگر و نویسنده معاصر در بیان ویژگی‌های نثر سعدی شیرازی، نثر فارسی را مدیون شیخ اجل دانست و تاکید کرد که نثر فارسی را به راحتی می‌توان به دوران پیش و پس از سعدی تقسیم کرد.

دکتر محمدرضا خالصی در یک سخنرانی مجازی که به مناسبت هفته گرامیداشت سعدی با موضوع "ویژگی های نثر شیخ اجل" برگزار شد، گفت: گلستانِ شیخِ اجل مصلح الدین سعدی شیرازی بی هیچ تردید مهمترین کتاب نثرِ ادبِ پارسی و سعدی بی هیچ شک، بزرگترین نثرنویسِ تمامِ ادوارِ ادبِ ایرانی است.

این استاد دانشگاه و نویسنده و شاعر معاصر، گفت: نه فقط کتابِ گلستانِ سعدی مهمترین کتابِ منثور فارسی محسوب می‌شود، بلکه تحولی که سعدی در نثر فارسی ایجاد کرده باعث ادامه حیات هنری نثر، به موازات شعر شده است؛ موضوعی که تا پیش از سعدی وجود نداشت.

او با تاکید براینکه نثرِ فارسی را راحت می‌توان به دو دوره تاریخی، پیش از سعدی و بعد از سعدی، تقسیم کرد، یادآور شد که دوران بعد از سعدی با کمی مُسامَحه، تا امروز ادامه دارد و گفت: لقبِ ترکیبی افصح المتکلمین که در ترجمه فارسی به معنای شیواترین سخنگوست، از زمانِ شیخ تا امروز تنها و تنها به او اختصاص داشته و البته در آن نکته ی ظریفی نهفته است.

خالصی توضیح داد: متکلّم، در هیچ فرهنگ و لغت نامه‌ای معنای شاعری نمی دهد، این لقب به سبب مقام منیعِ شاعری شیخ بدو اعطا نشده است؛ مُتکلّم به معنای سخنور و سخنران و سخن پرداز است ، و البته در معنای دگر به معنای دانشمندِ دانای به علم کلام نیز محسوب می شود. پس دارای دو معنا، یکی سخنور و سخن پرداز و دیگری دانشمند و متخصصِ علمِ کلام، است.

این استاد دانشگاه گفت: سعدی به عنوانِ دانشمندِ علم کلام هیچ گاه مطرح نبوده و نیست و نه در گلستان و نه در بوستان مباحث کلامی آن چنان که دیگر متکلمان زمانش بدان پرداختند دیده نمی شود؛ اما او سخن پرداز است و این لقب نیز معنای سخن پردازی او را می رساند و ربطی به مقام ممتاز و خیره کننده ی او در شعر ندارد.

خالصی در بخش دیگری از سخنان خود، با یادآوری اینکه لقب افصح المتکلمین، ارتباطی به شعر و شاعری او ندارد، این لقب را مربوط به نثر نویسی سعدی شیرازی دانست و گفت: این لقب به معنای بزرگترین و فصیح‌ترین نثر نویس است.

این پژوهشگر خاطرنشان کرد: اگر در شعر فارسی مربعِ فردوسی، مولانا جلال الدین، سعدی و حافظ را برترین شاعران ایران بدانیم، در نثرِ فارسی سعدی تنها و تنها منحصر به خویش است و تالی و ثانی ندارد هیچ کس چه پیش از او و چه پس او در ردیفش قرار نمی گیرد.

خالصی، در ادامه با بیان اینکه نثر فارسی در آغاز ساده، روان و حتی نزدیک به مُحاوره بود، گفت: جملاتِ کوتاه و روشن و کلام به دور از هرگونه پیچیدگی و ابهام و خالی از حشو و زوائد از ویژگی های نثرِ نخستین فارسی است. اما با گذشت زمان این نثر از این نوع نوشتار فاصله‌ی بسیار گرفت و سخت تن به تصنع و تکلف سپرد، نثرِ مُرسل به نثرِ مَصنوع و مُتکلف تبدیل شد و این موضوع، نثر را دچار زیانِ تطویل و تکلف و حشو کرد.

او یادآور شد که با مقایسه آثاری مانند تاریخ بلعمی، ترجمه تاریخ طبری، عجائب البلدان، حدود العالم و .... با آثاری چون کلیله و دمنه، مقامات حمیدی، چهار مقاله عروضی، نفثۀ المصدور، عتبۀ الکتبۀ، التوسل الی الترسل، تاریخ وصاف، تاریخ جهانگشا و.... به روشنی می‌فهمیم که نثر چگونه در طول این سالیان از آن نثرِ روشن و ساده به نثر متکلف و مصنوع تبدیل گشت. نتیجه ی این تحول چیزی نبود جز تکلف و پیچیدگی بسیار در نثر و ورود بیش از اندازه ی لغات، ترکیبات ، اشعار و امثالِ تازی، استفاده از تکرار و ترادف، اطناب و بهره ی بیمارگونه از آرایه های کلامی و صنعت گری بی حد و مرزی که همه اینها در کنار هم مبالغه در دشوار گوئی و مغلق نویسی را به همراه داشت.

خالصی با بیان اینکه "گلستان سعدی" حدیثِ دیگری بود، گفت: سعدی با نبوغِ بیکران خود دانست که نثرِ مصنوع دیگر راه به جائی نمی بَرَد و نثرِ مُرسل ساده نیز در غوغای پر قدرتِ شعر، جائی نمی تواند برای خود باز کند؛ پس نثرِ مُرسل را با نثر مَصنوع درهم آمیخت و شیوه ای جدید را بنیان گذاشت و ابداع کرد که در عین برخورداری از مَزایای و مَحاسن هر دو نثر از مَعایب و مشکلات هر دو نیز مبرّا بود. این نثر نمونه ی اعلای بَلاغت و شاهکار ادبیات و معیار زبان فارسی شد. 

او با بیان اینکه ادیبان فراوانی بعد از سعدی تلاش کردند گلستان دیگری خلق کنند، اما نتوانستند، گفت: نثرِ گلستان آمیزه ای‌ست از سادگی و صنعت گری که به سهل و مُمتَنِع تعبیر شده و نثرِ سعدی هم نثرِ مرسل است هم مسجع و موزون، نثری که به قول خودش " متکلمان را به کار آید و مترسلان را بلاغت افزاید."

خالصی همچنین گفت: سعدی دارای سبک فردی است، سبک فردی سبکِ مخصوصِ یک شاعر یا نویسنده است که اثر او را با دیگران ، متمایز می کند، در بینِ آثارِ یک دوره این تنها یک یا دو نویسنده و شاعر هستند که آثارشان با آثارِ معاصرانشان متفاوت است، در سبکِ فردی علاوه بر مختصاتِ کلی سبکِ دوره ( فکری ، زبانی و ادبی ) ویژگی خاصی نیز وجود دارد، که مخصوصِ آن نویسنده و شاعر است و این ویژگی ها اثرِ او را از دیگر نویسندگان، متمایز می کند.

او ادامه داد: سبکِ سعدی در نگارشِ گلستان، سبک شخصی و فردی اوست، چون دوره ی سعدی، آثار نثری همه به نثرِفنی است، اما در گلستان، ما با نثر مرسلِ مسجع روبه روایم. سعدی توانست نثرِ فارسی را که رو به ضعف و تباهی می رفت و دچارِ تکلف و تصنع وحشتناکی بود، تکامل بخشد. در نثرِ او هیچ نشانی از تکلف و تصنع وجود ندارد و همچنین از لفاظی ها و عبارت پردازی ها و به کار بُردن جملات مترادف کلافه کننده و بیمارگونه و عباراتِ مصنوع، افراط در سجع ، هیچ نشانی نیست.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه نثرِگلستان ساده، بی حشو، خالی از تعقید و پیچیدگی های مرسوم نثرِ آن زمان است و در این اثر همه آرایه ها در حدِ اعتدال و آراستگی است، گفت: با کمی دقت در نثرِ آن زمان می توان تفاوت سبکِ سعدی با نویسندگانِ دیگر را به راحتی فهمید؛ به طوریکه همشهری او "وصاف شیرازی" که هم زمان شیخ می زیسته، چنان دشوار می نویسد که کتاب او یکی از مصنوع ترین و دشوارترین متونِ نثرِ فارسی است.

او با تاکید براینکه زبان سعدی، زبانی دیگر و از این درازگوئی و تطویل به شدت گریزان است، گفت: حکایات سعدی همانند یک پرده ی موسیقی است که اگر بی ذوق ترینِ خلق با بدترین لهجه ها آن را بخواند باز پرده های موسیقی و نیم پرده ها خود به خود به آواز می آیند و آهنگ را ساز می کنند. سعدی در واژه گزینی مهارت ویژه ای دارد که بی همانند است ، واژه را صحیح بر می گزیند و به جای خود می نشاند ، شاید غلو نباشد که بگویم در زبان و ادب فارسی تالی ندارد؛ هیچ واژه ی زائدی در نثر او دیده نمی شود، الفاظی را که بر می گزیند برای مقاصدِ خویش است، او از واژه های عربی و فارسی در کمال اعتدال و با حفظ تناسب و پرهیز از تنافر استفاده می کند ، مثلاً در حکایتِ طایفه ی دزدان عرب به مُقتضای حال از الفاظ عربی بیشتری بهره می گیرد.

این استاد دانشگاه با اشاره به بخشی از آثار نثر سعدی و حکایات او، گفت: بر این اساس متوجه می شویم که لقبِ افصح المتکلمین که به شیخ ، اطلاق شده است ، ربطی به شعر و شاعری او ندارد که شعرش از حدِ وصفِ واصفان و مدحِ مادحان برتر و فراتر است. این لقب به نثر نویسی او بازمی‌گردد و به معنای بزرگترین و فصیح ترین نثر نویس ایران است.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha