• سه‌شنبه / ۲۵ مرداد ۱۴۰۱ / ۰۷:۵۳
  • دسته‌بندی: فرهنگ عمومی
  • کد خبر: 1401052417626
  • خبرنگار : 71653

زنان مازندران چگونه به وضعیت اجتماعی اعتراض می‌کردند؟

زنان مازندران چگونه به وضعیت اجتماعی اعتراض می‌کردند؟
عکس تزئینی‌ست

از آن‌جایی‌که آوازه‌خوانی و ترانه‌سرایی، از جمله راه‌های بیان عواطف، احساساتِ درونی، نیازها و اعتراضات بوده است، در گذشته زنان و دختران تریبونی برای بیانِ ستم‌هایی که بر آن‌ها روا می‌رفت نداشتند، از این رو به شعر و آواز روی می‌آوردند. این تمایل در بینِ زنانِ شهرهای مختلف ایران رایج بود، زنان مازنی نیز از این قاعده مستثنی نبودند و از این طریق حرف دل‌شان را پیش می‌کشیدند.

به گزارش ایسنا، از آن‌جایی‌که در گذشته دختران و زنان مازنی در مواجهه با ظلم و ستم‌های مختلفی که در حق‌شان می‌شد، به ترانه‌سرایی و آوازه‌خوانی روی می‌آوردند. جنگ، تنهایی، ازدواج اجباری، هوودار شدن و... از جمله مضامینی‌ست که در این ترانه‌ها مشاهده می‌شود.

در یکی از همین ترانه‌ها دختری که به اجبار به ازدواج تن داده، می‌گوید:

«الهی قسمتا قضا بسوزه

الهی دل نارضا بسوزه

پایین تش بیره و بالا بسوزه

الا خاسگارچی ببا بسوزه

خدایا تقدیر و سرنوشت بسوزد/ الهی دلِ بدخواه بسوزد/ از بالا تا پایین آتش بگیرد/ الهی پدرِ خواستگار بسوزد»       

یا دیگری در شکوِه از خانواده‌اش می‌خواند:

«اتتار من گمبه، اتتار للــه

فردا خامبه بورم ش مارمله

و نه جا دارمه من رز رز گله

چه مره هدائه غریب مله

من می‌گویم، نِی جواب دهد/ فردا به روستای زادگاهم می‌روم/ از مادرم شکوه‌های دوستانه دارم/ چرا او مرا به غربت شوهر داد؟»

«پشمالیِ ت تی رز شنده رز

درشومبه غریبی ننا خدافظ

بالای خدا حقیقتِ برس

همون ‌جان پییر بییه باعث

هلو شکوفه‌اش را نرم می‌ریزد/ غریبانه می‌روم مادر خداحافظ/ خدایا تو شاهدی/ پدرِ عزیزم باعثش شد»

در شعرِ دیگری این‌طور می‌بینیم:

«امروز چند روزه که نخورمه غذا

دسمال دس هیرم بنیرم عزا

همه یار بیتنه با دل رضا

منم یار بیتمه با جنگ و دعوا

«امروز چند روزی‌ست که غذا نمی‌خورم/ دستمال دستم بگیرم و گریه‌وزاری کنم/ همه با رضایتِ دل همسر خود را انتخاب کرده‌اند/ من با جنگ و درگیری شوهر کرده‌ام»

 «پشمالی قوپهمه باهار ماهه

دار سر نیشتمه را دارمه وائه

خاسگارچی بمونه غریبه جائه

توقو ندارمه مار بوه نائه

شکوفۀ هلو هستم در بهار/ بر شاخه نشسته دیده به راه باد/ خواستگار ناآشنا آمدند/ انتظار ندارم مادرم نه بگوید»

«ترانه» زبانِ گویای اعتراضِ زن می‌شود در برابر چندهمسری و تبعیضی که مردانِ چندهمسر بینِ زنان روا می‌داشتند. این زن این‌گونه می‌سراید:

«زیارکلای کدخدا ینی چه؟

اتا مردی دتا زنا ینی چه؟ 

خرد زنا دسبن طلا ینی چه؟

گت زنای سر بلا ینی چه؟

کدخدای زیارکلا چه معنی دارد؟/ یک مرد و دوتا زن چه معنی دارد؟ / دستبندِ طلا برای زنِ کوچکتر چه معنی دارد؟/ آزار و اذیت زنِ بزرگتر چه معنی دارد؟»

*منبع: کتاب «زن در فرهنگ عامۀ مردم مازندران؛ افسانه‌ها، ترانه‌ها و ضرب‌المثل‌ها» نوشتۀ فریده یوسفی زیرابی

انتهای پیام                                                                                                                                     

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha