مرکز همایشهای بینالمللی تبریز از ۵ تا ۲۳ آذر هر شب در دو سانس میزبان نمایش کوراوغلو و به قول عوامل اجرایی آن،«مگاپروژه نمایشی کوراوغلو» بود. هزینه بلیط این نمایش از ۲۰۰,۰۰۰ تا ۱,۵۰۰,۰۰۰ تومان بود و به گفته عوامل اجرایی، در طول شبهای اجرا، بیش از ۴۰ هزار بلیط فروخته شد و رکورد فروش بلیط برای نمایش در استان شکست. تصاویر جذاب و زیبا که بیانگر صحنههایی چشم نواز از فولکلور آذربایجان بود؛ مخاطب را برای دیدن این نمایش ترغیب میکرد. موضوع داستان، در کنار ویژگی فولکوردوستی مردم آذربایجان و اجرای این نمایش به زبان ترکی در کنار تکنیکهای رسانهای برجسته سازی و حساس کردن جامعه نسبت به این امر، دست در دست هم داد تا شهر پر از آوازه کوراوغلو شود.
اما تماشای این نمایش با نگاه نقادانه خبرنگاران ایسنا نشان میدهد، با وجود مانور زیاد کارگردان و نویسنده نمایش و متوسل شدنش به برخی اقداماتی که گاهی اخلاق حرفهای را زیر سوال میبرد، این نمایش چندان نتوانسته است مخاطبانش را به قلب داستان بکشاند.
نشست خبری این نمایش مانند سایر آثار، در بیست و هشتم آبان ماه با حضور اصحاب رسانه برگزار شد و هر یک از عوامل از کارگردان تا مشاوران رسانهای اثر به سهم و در تخصص خود برای معرفی اثری که تلاش بسیار زیادی برای به صحنه رفتن آن شده است، کوشیدند. پر سر و صدا بودن این نمایش و حواشی احتمالی از محتوای نشست خبری و اجرای آن در سالنی بسیار بزرگ و غیر معمول برای اجرای نمایش، تا حدی قابل تصور بود.
یعقوب صدیق جمالی، کارگردان، طراح و نویسنده نمایش در این نشست با مروری بر سابقه اجرای این اثر گفته بود؛« کوراوغلی، اولین بار در سال ۱۳۷۹ با فضای فرهنگی همان دوره روی صحنه رفت. آن زمان با وجود محدودیت سالنها، ۶۲ شب اجرا داشتیم و نمایش با استقبال بسیار خوبی روبهرو شد، اما کمبود زیرساختها باعث شد ادامه اجرا محدود شود. در سال ۱۳۹۸ تلاش کردیم بار دیگر نمایش را احیا کنیم، اما شیوع کرونا کل روند را متوقف کرد. در سال ۱۴۰۰ دوباره روی صحنه رفتیم و حالا پس از چهار سال با پروداکشنی گستردهتر، امکانات تکنیکی بهتر و کیفیت موسیقایی قویتر برگشتهایم.»

اگر منظور از تکنیک و امکانات بهروز و بهتر، تی وی وال نصب شده در سن به جای طراحی صحنه باشد، باید گفت، بهره گرفتن از روشهای جدید، منافاتی با طراحی صحنه و ترکیبی از هر دو ندارد، هر چند طراحی لباس در این اثر به قدری زیبا است که چشم مخاطب کنجکاو در طول دو ساعت اجرا مدام به دنبال کمترین کار دکوراتیو و طراحی بر روی صحنه میگردد و به نظر میرسد استفاده صرف از تی وی وال در نمایشی پرطمطراق، انتخاب چندان درستی نباشد. چرا که تی وی وال، بیشتر، ابزار روابط عمومیها در برگزاری برنامههای مختلف است تا یک نمایش با چندین هزار مخاطب.
حواشی این نمایش که از پنجم آذر ماه به روی صحنه رفته، تمامی نداشت و گویی کسی در پشت صحنه دوست داشت با تحریک عواطف و استفاده از احساسات، هویت و فرهنگ مردم آذربایجان، هر روز خودش را به تیتر خط خبرها تبدیل کند و اثری را به عنوان کار فرهنگی فولکلور معرفی کند که با نگاهی منصفانه اگر موسیقی و رقص را که به صورت حرفهای طراحی شده، از آن بگیرند، دیگر با وجود آن همه تعریف و تمجید و ... چیزی برای ارائه به مخاطب نخواهد داشت و محتوایی از آن باقی نخواهد ماند.
اگر ایراد بسیاری از کارهای فولکلور، مانند «دلی دومرول» وفاداری زیاده از حد به متن داستان باشد، یکی از نقدهای وارد بر کوراوغلو، نبود داستان و متنی منسجم است؛ بطوریکه مخاطب - به ویژه که تعدادی از مخاطبان این نمایش را نوجوانان و کودکان تشکیل میدهند-، تا پایان بدون سردرآوردن از ماجرای اصلی، همچنان منتظرند رقص و موسیقی که یک تنه بر کل اجرا غلبه کرده است، تمام شده و کوراوغلی، دیالوگی طولانی بگوید یا انتقام پدرش را بگیرد و مخاطب با شخصیتهای داستان، آشنا شود!.
اجرای نمایش در سال ۱۵۰۰ نفری مرکز همایشهای بین المللی تبریز! در کنار نامناسب بودن سیستم صوتی و انعکاس صدا موجب شد معدود کسی از محتوای آوازهای اصیل و پرمحتوای خوانده شده در این مراسم سردر بیاورد، مخصوصا نسل جدید که این محتواها را ازبر نیستند. شاید با حذف چند دقیقه ای حضور شخصیتهای اصلی از متن این نمایش، میتوانستیم نام آن را به جای نمایش کوراوغلی ، اجرای زیبای رقص و موسیقی آذری بگذاریم که قطعا همین مورد نیاز مخاطبان بسیاری در استان دارد.
کارگردان نمایش گفته بود «کوراوغلی، میراث عاشیقی ماست»؛ اما با حفظ بخش اول گفتههایش، در اجرای بخش دوم مبنی بر «اسطورهای که باید درست روایت شود» چندان، موفق، عمل نکرده است.
نویسنده و کارگردان همچنین ادعا کرده بود که حفظ احترام مخاطب، از اولویتهای او است؛ اما در ابتدای هر اجرا مخاطبان را با بیان خاص خودش به انتقاد گرفته و مثلا میگفت: «ای کسی که هشت بسته چیپس گرفتی دستت و به تماشای نمایش اومدی، این چیپسها تو نمایش من تموم نمیشن، باید مختارنامه ببینی». این انتقاد هر چند نابجا نیست؛ اما بهترین موقع برای گفتنش؛ البته به شکلی محترمانهتر، قبل از اجرا و موقعی است که تماشاگران به دلیل تاخیر چند ده دقیقهای و اجراهای پشت سر هم، پشت درهای سالن اصلی منتظر هستند.
او در حالی از احترام به مخاطبانش حرف میزند که خود، توهین به منتقدان با ادبیات خاص خودش و مقایسه کار فرهنگی و سیاسی را هم برای جذب مخاطب، جایز دانسته و تعداد تماشاگرانش را با آرای انتخاباتی چهرههای سیاسی و اجتماعی شهر، مقایسه میکند و گاهی پا را فراتر نهاده و مسئولی را که یادگار دوران دفاع مقدس و از افتخارات تبریز است با طعنه و حرمت شکنانه مورد اشاره قرار میدهد و چنین به نظر رسید که راه جذب مخاطب با تحریک برخی احساسات را به خوبی یاد گرفته است.
این یادداشت کوشیده است با رعایت جوانب انتقاد، ضمن اشاره به نقاط قوت کار، از جمله طراحی لباس، موسیقی و رقص بسیار حرفهای، نقدی منصفانه داشته باشد.
در پایان امید است پویایی فرهنگی در آذربایجان شرقی با اجرای نمایشهای فولکلور فاخر و بدون افراط و تفریط که جزو سلایق و علایق دیرینه مردم این استان است، در کیفیتهایی بهتر و واقعیتر و به جهت شناساندن غنای فرهنگی این منطقه با تاریخ و فرهنگی غنی از اسطورهها ادامه داشته باشد. و امیدواریم هنرمندان در کنار پرداختن به اساطیر فرهنگ غنی آذربایجان، قهرمانان معاصر را که به واسطه جانفشانیهای آنها امروز با آرامش در سالنهای چندهزار نفری به تماشای رقص و آواز مینشینیم فراموش نکنند و آنها را نیز به عنوان اسطوره برای نسل جوان معرفی کنند.


انتهای پیام


نظرات