• سه‌شنبه / ۸ بهمن ۱۳۸۱ / ۱۳:۲۲
  • دسته‌بندی: سینما و تئاتر
  • کد خبر: 8111-02005
  • خبرنگار : 71290

نقد و بررسي“كاليگولا شاعر خشونت” يك منتقد: اين نمايش همانند نخستين شعر“‌نو” فضا را شكست آتيلا پسياني: نمايش ما درباره‌ي دنياي مردگان است

نقد و بررسي تئاتر ”كاليگولا شاعر خشونت” شب گذشته با حضور آتيلاپسياني، محمد چرمشير، مصطفي محمودي، صمد چيني‌فروشان و احمدزاده و جمعي از تماشاگران، بعد از اجراي دوم در تالار چهارسو برگزار شد. مصطفي محمودي در ابتدا جلسه را با اين پرسش از محمد چرمشير نويسنده‌ي نمايشنامه آغاز كرد كه چرا اين متن را انتخاب كرديد و به سمت اين نوع نوشته رفتيد؟ محمد چرمشير در پاسخ گفت: فكر نمي‌كنم با اين گونه سوال‌ها و جواب‌ها در اين جلسه‌ به جايي برسيم و بهتر است، درباره مسائل تكنيكي كه در اين نمايش استفاده شده است، صحبت كنيم و درباره‌ي موضوع‌هايي حرف بزنيم كه به درد تماشاگر هم بخورد. مصطفي محمودي در ادامه گفت: آيا متن اين نمايشنامه به لحاظ ساختاري مي‌تواند شباهت‌هايي با دو تجربه‌ي قبلي شما با آقاي پسياني داشته باشد و به نوعي ضلع كامل كننده اين مثلث باشد؟ چرمشير در پاسخ به اين پرسش، توضيح داد: حتما مي‌تواند ارتباط داشته باشد و ما با همين نيت كار را شروع كرديم و سعي كرديم با اين كار دو تجربه‌ي گذشته را يك مقدار به سمت جلو پيش ببريم و تجربه‌هاي جديدتري را اضافه نماييم. هر چند كه همه‌ي كارها در يك رديف قرار دارند. سپس آتيلا پسياني كارگردان در پاسخ به اين پرسش به خبرنگار روزنامه هرالد تريبون نشنال كه در طي چند سال گذشته برخورد اهالي مطبوعات و رسانه‌ها با آثار شما به گونه‌اي بوده است كه ظاهرا شما به مقوله‌ي پست مدرن در كارهايتان فكر مي‌كنيد، پاسخ داد: گروه ما وقتي كاري را شروع مي‌كند، هيچ وقت از قبل تصميم نمي‌گيرد كه مثلا روي پست مدرن يا اكسپرسيونيسم كار كند. در همه‌ي كارهاي ما هم مي‌تواند رگه‌هايي از پست مدرن وجود داشته باشد. همان طور كه در بسياري از كارهاي جشنواره، مي‌توانيم ببينيم. ولي اين نيست كه عمدي در كار باشد، مبني بر اين كه از پست مدرن استفاده كنيم يا هر مقوله‌ي ديگر. ولي ما در اين گروه داريم شكل و شيوه‌هاي جديدي را تجربه مي‌كنيم كه هر كدام از كارهاي ما، “گنگ خواب ديده” و “بسه ديگه خفه شو” ادامه‌ي ديگري شده‌اند و اميدوارم هيچ‌گاه هم به مقصد نرسيم و همين طور ادامه دهيم. آتيلا پسياني همچنين در پاسخ به پرسش يكي از تماشاگران، درباره‌ي اين كه اين تئاتر تا حدود زيادي سعي در فهم‌زدائي دارد، ‌گفت: مطلقا چنين چيزي نيست و نه تنها فهم‌زدائي نمي‌كنيم، بلكه آن قدر براي تماشاگر و فهم او احترام قائلم كه نخواهم تلويزيوني با او رفتار كنم. اين تماشاگر در ادامه پرسيد، شما به عنوان يك كارگردان به دنبال چه چيزي مي‌گشتيد، وقتي من تماشاگر را به سالن آورديد؟. پسياني نيز در پاسخ گفت: ما دنبال چيز خاصي نبوديم. در ادامه‌ي اين نشست صمد چيني‌فروشان از اعضاي كانون ملي منتقدان تئاتر اظهار كرد: اولين نكته‌اي كه چه در اين اجرا و چه در اجراهاي ديگر از اين گروه ما را درگير مي‌كند، يك جور غيرمتعارف بودن است و يك نوع وضعيتي است كه در آن ما به عنوان تماشاگر قادر نيستيم.تعدادي روابط و معاني آشنا را در كار پيدا كنيم. وي گفت: من احساس مي‌كنم كارهاي اين گروه همان عملي را با من انجام مي‌دهند كه اولين شعر نو نيمايي با نگرش شعر. يعني ناگهان همه‌ي آن اصول كلاسيك را شكست و فضا را باز كرد. براي اين كه تعابير و تفاسير تازه‌اي را به ما عرضه كند. در اين تئاتر ما با جان‌گيري تدريجي، چيزي به نام خشونت و خون و جنون روبرو هستيم. در مجموع من رشد تدريجي و شكل‌گيري يك خشونت را در كار ديدم و بعد به تدريج عناصري كه رو به جلو مي‌رفتند و اين چرخه‌اي است كه تا پايان تئاتر ادامه دارد. چيني‌فروشان همچنين گفت: در اين نمايش شگردها و قالب‌هاي نمايش جديد حضور دارد و ما شاهد تعدادي تصاوير خلاقه هستيم. احمدزاده ديگر منتقد حاضر در اين جلسه گفت: مخاطب اين كار براي ايجاد ارتباط بيشتر و بهتر با اثر نيازمند اين است كه قبلا متن كاليگولا را خوانده باشد و شخصيت‌ها و روابط آن‌ها از پيش در ذهنش شناخته شده باشد. وي سپس گفت: صحنه‌هاي بسياري از اين نمايش كاملا كپي و به نوعي متاثر بود از دو فيلم ”كاليگولا” درگيري ”ايت و ايت شاز استنلي بريك” پرداخت و به شخصيت كاليگولا خيلي رسا و مناسب بود و درست است كه خشونت و خون خيلي خشن را به وجود مي‌آورند، اما يك حس شاعرانه و تلطيف شده در كار ديده مي‌شد. وي ادامه داد: تئاتر امروز مي‌خواهد كه تماشاگر و بازيگر با يكديگر ادغام شوند. به طوري كه ديگر نمي‌توان تشخيص داد، بازيگر كدام است و تماشاگر كيست. اما با اين كه اين تئاتر سعي كرده، اين گونه عمل كند، اما چنين اتفاقي نمي‌افتد. آتيلا پسياني در اين باره توضيح داد: شخصا معتقد نيستم كه با برطرف كردن فاصله بين تماشاگر و بازيگر ارتباط كامل‌تري برقرار مي‌شود. اتفاقي كه در كار ما مي‌افتد، اتفاقا حضور تماشاگران است كه اين نحوه‌ي حضور خيلي ظريف است. ما در اين نوع كار دنبال يك ارتباط ويژه هستيم. ديگر آن كه همان قدر كه فيلم كاليگولا صحنه‌ها را از داستان اصلي گرفته است. ما هم گرفته‌ايم، ولي دقيقا از خود فيلم گرفته نشده است. وي درباره‌ي موسيقي اين اثر، گفت: استفاده‌اي كه از موسيقي در اين اثر شده است. بر روي خود من بسيار تاثير گذاشت، كه بشارت صورت گرفتن يك آئين را مي‌دهد و شما منتظريد تا در حضورتان مراسمي اجرا شود. كه در عين مفرح بودن زنگ خطر هم به دنبال دارد. ما به هيچ وجه روانشناسي و جامعه‌شناسي را در اين كار دنبال نمي‌كنيم در حقيقت دنبال چيز خاصي بوديم. محمد چرمشير نيز در اين باره گفت: علاوه بر اينكه اصلا اين نحوه‌ي بحث را قبول ندارم، بايد بگويم اين نمايش ماحصل يك نوع كار تجربه است. تماشاگر اين قدر عادت كرده كه حرف‌هاي گنده گنده‌ي بشنود و حالا ما كه مي‌خواهيم خيلي ساده حرف بزنيم، نمي‌فهمد. اين حاصل يك ساخت و كار است و ما داريم موقعيت آدم‌ها را به سادگي نشان مي‌دهيم. پسياني سپس درباره‌ي ساختارشكني در اين نمايش، گفت: اين كار اصلا ساختارشكني نيست و ساختار خودش را دارد و هيچ كاري هم در جهان نيست كه ساختار نداشته باشد. اين كار چيزي را ارائه مي‌كند كه لحظه به لحظه يا صحنه‌ي قبلي را مي‌شكند و چيز ديگري را به دليلي پيش مي‌برد و يا روي صحنه‌ي قبلي پديده‌ي ديگري مي‌سازد و باز پيش مي‌برد. وي همچنين در پاسخ به سوال تماشاگري درباره‌ي طراحي صحنه و وجود خاك در صحنه، گفت: طراحي صحنه براي من يك مولفه است و بسيار مهمتر از كارگرداني اين‌ها جزلاينفك هستند. براي من طراحي صحنه هيچ گاه شكل دكوراتيك ندارد و هميشه شكل ذهنيت گراي مفهومي دارد. و طراحي اين كار هم بسيار ذهني است و به همين علت هم هست كه از ابتداي كار كارگرداني طراحي‌هاي صحنه را خودم، انجام داده‌ام. اما درباره‌ي وجود خاك اينكه نمايش ما بيشتر درباره‌ي دنياي مردگان است. آتيلا پسياني همچنين در پاسخ به پرسش يكي از تماشاگران مبني بر اين كه با وجود نسل اين چنين خسته آيا لازمه‌ي اين كار هست كه اين قدر خشونت و افسردگي به آن ها تزريق و آيا اين نسل احتياج به خشونت دارد گفت: اين قدر كساني هستند كه نگران اين نسل خسته هستند و من خواستم يك تنوع ايجاد كنم و در بين اين همه هنرمند متعهد يك ذره غير متعهد باشم. تلويزيون را كه روشن مي‌كنيم به فكر اين نسل خسته است. راديو را كه باز مي‌كنيم به فكر اين نسل خسته است و پاسخ دادن به اين كه حالا نياز جامعه چيست، شايد كار رسانه‌هاي بزرگتر باشد و تئاتر كه اين قدر هنوز براي ما بزرگ نشده است كه اين وظيفه را داشته باشد. ولي شكل‌هاي گوناگوني براي ارائه دارد و ما خواستيم بگوييم كه اين مشكل هم هست. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha