«ادبيات ايران با سينما و دستاوردهاي آن بيگانه است» گفتوگو با شهريار مندنيپور/1/
شهريار مندنيپور معتقد است: سواي استثناهاي هميشگي، ادبيات ايران با سينما و دستاوردهاي آن بيگانه است.
اين داستاننويس در گفت و گويي با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران، درباره تاثير سينما بر تكنيكهاي داستاننويسي عنوان كرد: بسياري از نويسندگان ما همان طور كه با هنر نقاشي و عكاسي بيگانهاند، با هنر سينماي ناب هم الفتي ندارند و بنابراين كمتر از دستاوردهاي تكنيكي سينما براي روايت استفاده كرده و ميكنند.
مندنيپور جنبهي مثبت اين بيگانگي را باقي ماندن نويسنده سمت ادبيات و گوهر آن دانست، اما در عين حال تصريح كرد: جنبهي منفي اين بيگانگي و جدايي، بسيار بيشتر است؛ چراكه نويسنده و خوانندهي آشنا با شگردهاي سينمايي، نوعي ارتباط زباني پيشرفتهتر با يكديگر خواهند داشت.
وي افزود: بر نويسندهاي كه با مونتاژ موازي، دلالتهاي زوماين و كلوزآپ آشنا باشد، ميتواند از تقدير خطي بودن داستان و روايت، متن خود را برهاند و نوعي حجم در اثر خويش ايجاد كند.
او ادامه داد: در مقابل هم خوانندهي آشنا با سينما، بهخوبي اين شگرد را درك ميكند و ضمن لذت بردن از فرم زيباشناسانهي آن، از تقابل صحنههاي موازي شده معناهاي جديدي هم استخراج ميكند.
مندنيپور دربارهي تاثير گرفتن ادبيات ايران از سينما همچنين متذكر شد: متاسفانه پس از انقلاب و قطع ارتباط ما با سينماي جهان، نويسندهي ايراني از موهبت تماشا و خوانش فيلم در سينما محروم شد. ميدانيم كه ديدن فيلم بهوسيلهي ويدي و در كادر كوچك صحنهي تلويزيون، بسياري از جنبههاي شكلي فيلم را بهدست نخواهد داد و شايد علت اينكه بخش بزرگي از ادبيات ما با سينما بيگانه است، يكي هم همين محروميت باشد.
وي در ادامه اين مطلب خاطرنشان كرد: بديهي است كه مثلا تماشاي فيلم “جادهي مالهند“ در سينما خيلي تفاوت دارد با آنچه كه بر صفحهي تلويزيون ديده ميشود، همين طور ميرسيم به فيلمهاي كممايهتر؛ اما خوشساختي مانند “ارباب حلقهها“.
نويسنده “شرق بنفشه“ تاثير سينما بر آثار صادق هدايت - از بانيان داستاننويسي نو ايران - را بسيار مشخص دانست و افزود: مسلما هدايت در زماني كه در فرانسه بود، با سينما و بهخصوص سينماي آوانگارد زمانهي خودش آشنا شد و حتا فكر ميكنم بهخصوص از سينماي اكسپرسيونيستي آلمان تاثير زيادي گرفت. براي نمونه ميتوان تاثير فيلم “مطب دكتر كاليگاري” را در داستان “سهقطره خون“ هدايت رديابي كرد و اين تاثير نه فقط از لحاظ موضوع است؛ بلكه شباهتهاي تصويري هم در اين داستان ميتوان يافت.
شهريار مندنيپور با تاكيد بر اينكه سينما با آموزش مخاطبان خود خوانندههاي ادبيات را در خوانش ادبيات ياري رساند، تاكيد كرد: براي مثال، با آموزش تماشاگر فيلم براي درك مونتاژ موازي دست نويسنده بازتر شد تا با كنار هم قرار دادن دو صحنهي داستاني از دو مكان مختلف، دقيقا همان تاثيري كه فيلم با مونتاژ موازي ايجاد ميكند را در ذهن خوانندهي داستان ايجاد كند و حتا در ادبيات تحت تاثير سينما، شگردهاي زوم هم به كار ميرود؛ يعني در داستان نويسنده نه به وسيلهي دوربين كه به وسيلهي كلمات ميتواند بر جزييات يك شيء تمركز كند و به نوعي جزءنگاري كه با كلوزآپ سينمايي شباهت دارد، دست يازد.
نويسندهي ”موميا و عسل” گفت: در ادبيات آمريكا بهعنوان مثال نسل همينگوي، بهخصوص از سينما تاثير زيادي گرفته است. اينكه خود همينگوي از تلاش براي رسيدن به نوعي راوي دوم شخص حرف ميزند كه مانند يك دوربين سينمايي عمل ميكند و فقط مشاهدات خود را روايت ميكند، نشانگر اين است كه عروج سينما و تكامل آن در دهههاي 30 و 40 ميلادي بهخصوص بر نويسندگان آمريكايي تاثير گذاشته است.
وي در ادامه يادآور شد: كاوش اين تاثير در آثار نويسندگاني چون فاكنر يا گرترود استاين مشكلتر است؛ چرا كه فاكنر با تصاوير ذهني سر و كار دارد و استاين با نوعي بازي زباني ناب؛ اما در متون همين نويسندگان هم هر جا به تصوير عيني ميرسيم، بهخوبي تاثير بيان سينمايي را احساس ميكنيم. بياني بدون داوري شخصي با لحني معمولا بياحساس كه حضور نويسنده در آن به چشم نميآيد.
ادامه دارد...
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.

نظرات