پژمان مظاهریپور مستندساز نوشتاری را دربارهی وضعیت سینمای مستند در سالهای اخیر منتشر کرده است.
این فیلمساز در متن یادداشتی که در اختیار بخش سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، گذاشته آورده است: « اتفاق خاصی نیفتاده. مدیر مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی را عوض کردهاند. چند سال یک بار این اتفاق میافتد. اما اینبار همه مستندسازان امیدوار هستند. در چهار سال گذشته مستندسازان زندگی سختی را گذراندند. بیکاری و مواجه شدن با بحران اقتصادی. نبود بیمه بیکاری و امنیت شغلی بیش از پیش خودش را در حرفهی مستند سازی نشان داد. فقدان شایسته سالاری در روابط حرفهای مستندسازان و همچنین در تولید فیلمهای مستند مرکز گسترش بیشتر دیده میشد.
تعداد زیادی از مستندسازان بیکار بودند. و عدهای نا آشنا با مستندسازی مشغول به تولید فیلمهای مستند. حرفهایها که به سوی مرکز گسترش میرفتند برای کار بودجهای نبود. اما میدیدیم قراردادهایی که در کارتابل رئیس مرکز گسترش قرار داشت و می رفت برای امضاء. چند روز بعد هم خبر تولید فیلمهای میلیاردی در رسانهها دیده میشد. وقتی میپرسیدی چرا؟ جواب مسئولین مرکز گسترش وضعیت موجود را توجیه میکرد و یا خودشان را به نشنیدن میزدند. این فضای غالب بر تولید فیلم مستند در مرکز گسترش بود. در این خصوص نمیتوان و نباید یک نفر را مقصر دانست بلکه این سیاست جاری بر فضای مستند سازی کشور بود.»
مظاهریپور در ادامه نوشته است: «افسوس از فیلمهای خوبی که در سالهای گذشته میتوانست ساخته شود و ساخته نشد و چه مستندسازان خوبی که میتوانستند کار کنند اما نکردند و رونق از سینمای مستند رفت.
اما چه باید کرد؟ چگونه رونق را به سینمای مستند باز گردانیم؟ چکار کنیم که حال همه خوب باشد؟ همه کار داشته باشند و فضای هم دلی و مشورت بر سر ساخت فیلمها حاکم بر مستندسازان باشد. به عنوان یک مستند ساز پیشنهاد میکنم:
- مدیر جدید مرکز گسترش در جلسههای متعدد با مستند سازان از نزدیک دیدار داشته باشد و مشکلها و حرفهای همه مستند سازها را بشنود. این کار از طریق انجمن مستند سازان و انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند امکان پذیر است.
- در جلسههای کار شناسی سند راهبردی سینمای مستند تدوین شود. تا بواسطه تغییر مدیریت و سلیقهها مشکلی در روند حرکت سینمای مستند پیش نیاید. همه مدیرها خود را مقید به پیشبرد سند تدوین شده بدانند و روز آمد کردن آن مشروط به مشارکت صنوف مستند ساز باشد.
- شرایط تولید مستندهای مرکز گسترش بواسطه ضوابط و آییننامههای مشخص منتشر شود. پس از آن هم مستند سازان و هم مدیران خود را مقید به رعایت آن بدانند.
- بخشی از اعتبار مرکز به صندوقی انتقال یابد که مستند سازان میتوانند از آن وام بگیرند و فیلم خود را طبق قانون تولید کنند و پس از پخش و فروش فیلم وام را به صندوق باز گردانند. در صورتی که صندوق تأسیس شود امکان جذب سرمایههای خصوصی نیز در آن فراهم میشود.
- مخاطبشناسی و شیوههای پخش فیلم مستند بررسی و اجرایی شود. در این خصوص میتوان دورههای آموزشی برگزار کرد تا علاقمندان این رشته بصورت حرفهای به بازرگانی و پخش فیلم مستند بپردازند.
همچنین باید توجه داشت که بخشی از تولیدهای مستند با جامعه فاصله دارند. موضوع این مستندها دغدغه مردم نیست. پس به آن توجه نمیشود.
ضرورت پخش حرفهای آثار مستند حس میشود. سینمای مستند احتیاج به پخش کننده حرفهای دارد. پخش فیلم کار مستند ساز نیست. نیازاست تا عدهای با تخصص پخش فیلمهای مستند آموزش ببینند.
در پایان به سخنان حجتالله ایوبی رئیس سازمان سینمایی اشاره میکنم که در جلسه تودیع و معارفه روسای مرکز گسترش سینمای مستند گفت: مردم باید سینما رفتن ، فیلم دیدن، و مستند دیدن را بیاموزند. برای آنکه به مردم مستند دیدن را یاد بدهیم و یا خودمان یاد بگیریم که مستند قابل توجه مردم را بسازیم باید مخاطب شناسی داشته باشیم. قبل از تولید یک فیلم مستند جمعیتی را که مخاطبمان هستند بشناسیم. و به سئوالها و نیازهایشان در فیلم مستندمان پاسخ دهیم. در آن زمان است که میتوان به حضور چشمگیر سینمای مستند امیدوار بود. کما اینکه سینمای مستند در همین روز گار هم مخاطب خود را به نوعی پیدا کرده است.»
انتهای پیام


نظرات